دخترا هم آدمن:)💔

پدر بزرگ من همیشه دلش می خواست نوه هاش پسر باشن ولی من دختر شدم.اما مگه اشکالی داره؟چند ساله پیش متوجه شدم که پدربزرگم از من بدش میاد اونم وقتی که داشت با مامانم حرف می زد متوجه شدم.اون داشت به مامانم می گفت:چرا هعی می خوای بری خارج؟چرا واسه دختری که حتی نمی تونه تا سر کوچه بره انقدر خودتو عذاب میدی؟!این دختری که من می بینم از پس هیچ کاری بر نمیاد چه اینجا و چه اونجا این نمی تونه زندگی بکنه!پدربزرگم تمام این حرفارو مو به موشو جلوی من داشت می گفت و من واقعا قلبم شکست.آخه چرا مگه من چیکار کردم که این فکرو درموردم میکنه؟

اون موقع که این حرفارو بهم زد تازه ۱۰ سالم شده بود.یک سال بعدش رفتیم ترکیه.کاش پدر بزرگم اونجا بود‌ و میدید که دختری که بهش می گفت نمی تونه تا سر کوچه بره چقدر داره سختی هارو تحمل می کنه و چقدر تلاش می کنه!حالا هم من ۱۴ سالم شده و هم آرایشگری تا حدودی بلدم و هم نقاشیم در حدی خوبه که می تونم به چند نفر آموزش بدم.الان نوبت منه که برم جلوی پدر بزرگم و بگم ببین بابا بزرگ.فکر کنم خیلی زود درموردم قضاورت کردی!درسته، من ی دخترم و تو هم باید همین جوری که هستم منو بپذیری!نه اینکه ازم بدت بیاد.دخترا هم آدمن!

اما می دونی چیه من اونقدرا هم که فکر می کنی از بابا بزرگم بدم نمیاد.دقیقا برعکس بهش خیلی هم مدیونم.چون اون بود که باعث شد خودمو بشناسم و خود واقعیمو پیدا کنم!

حالا هم اگر کسی این حرفایی که پدربزرگم به من گفت رو به تو هم زد،به دل نگیر!منم نگرفتم.به جاش سعی کردم خودمو بهش ثابت کنم و فکر کنم همین کارو هم کردم!