❤ماه کامل❤(پارت ۵)

خب اینم پارت پنجم💞 نظر یادتون نره لاوام💜

رسیدیم ساحل.داشتیم قدم میزدیم،حس کردم خیلی سکوت کردیم که قبل از اینکه من شروع کنم خودش شروع کرد به صحبت:&میدونم وقتی بهت گفام خوشگلی خیلی تعجب کردی و دلت میخواست جیغ بزنی و درکت میکنم ولی برات یه سورپرایز دارم.

-چه سورپرایزی؟؟😽&اول باید چشمات رو بگیرم بعد میبرمت اونجا.-باش چشمام رو گرفت بعد از چند متر راه رفتن وایستادیم.-رسیدیم؟ &آره دستاش رو از روی چشمام برداشت که دیدم..........

اعضای بی تی اس جلوم وایستادن.تا دو دیقه توی شوک بودم.که تهیونگ صدام کرد:&نگار👋 و دستش رو جلوی صورتم تکون داد.-ب..بل..بله & حالت خوبه؟؟همون موقع دیگه هیجی ندیدم و افتادم. "فلش بک" از دید جیمین: تهیونگ اومد خونه و عین دیوونه ها بالا و پایین میپرید.گفتم:$تهیونگ دیوونه شدی؟؟چرا اینقدر خوشحالی؟؟&فک کنم امروز خوشگل ترین و کیوت ترین دختر جهان رو دیدم.😍😌$ته مطمئنی حالت خوبه؟؟&من عالیم بهتر از این نمیشم😜

$ببینم نکنه ازش خوشت اومده؟؟& خوشم اومده؟؟بابا من عاشقشم چون به عشق در نگاه اول اعتقاد دارم.چون امروز که دیدمش قلبم تند تند میزد توی دلم میچ میزد،خب اینا نشونه ی عشقه دیگه؟😙 $خب حالا اسمش چی هست؟&نگار به نظرت اسمش کجاییه؟؟ تا حالا نشنیده بودمش😕$نمیدونم.میتونی از توی اینترنت بفهمی که اسمش کجاییه رفت گوشیش رو برداشت بعد سرچ کرد.یهو داد زد:&اسمش ایرانیییییههههههه پس چرا قیافش شبیه کره ای ها بود؟

$خب شاید دورگه اس& شاید،راستی هیونگ آرمیه میشه شماها رو بهش نشون بدم به عنوان سورپرایز؟$من مشکلی ندارم باید بقیه رو هم راضی کنی.&اوک از دید تهیونگ: از همه احازه گرفتن و هنه قبول کردن پس منم رفتم سراغ گوشیم و منتظر شدم تا پیام بده. "پایان فلش بک"

از دید تهیونگ: یهو نگار افتاد.سریع گرفتمش بچه ها همه اعضا اومدن کنارمون.آروم صداش کردم جواب نداد گفتم بچه ها کسی آب داره فک کنم از شوک غش کرد.آر ام هیونگ بهم آب داد.در بطری رو باز کردم یکم دهن نگار رو باز کردم یکم آب داخلش ریختم بعد آب رو قورت داد فهمیدم داره بیدار میشه.روی دوتا دستام بلندش کردم که بیدار شد. از دید نگار: بیدار شدم و تنها جیزی که دیدم صورت تهیونگ بود.&حالت خوبه؟؟-آره خوبم. بعد تازه فهمیدم کجام به تهیونگ گفتم میشه بزاریم پایین؟؟

خب اینم از این پارت😘 امیدوارم خوشتون اومده باشه☺ بای لاوام💙