کتاب های جذاب و تینیجری

کاورمون🍀🌱

خانه ای روی پل 🏠🌁 نویسنده: پادما ونکاترامان 🌙 خلاصه: زندگی در خیابان های پر رفت و آمد هند اصلا اسان نیست دو خواهر فراری داستان ما ویجی و روکو خانه را ترک می‌کنند و وارد دنیا بی رحم و خطرناک خیابان ها و افراد بد می‌شوند آنها در تلاشند تا خانه ای نو برای خود پیدا کنند ...

قشر شگفت انگیز ۱ 🏰🪄 نویسنده : جسیکا دی جورج خلاصه داستان : هر سه شنبه قصر شگفت انگیز زنده می‌شود و شروع می‌کند به ساختن و جابه جا کردن اتاق ها راه پله ها و راهروی اسرار آمیز. شاهدخت سیسیلیا همه پیچ و واپیچ های خانه ی محبوبش را ثبت می‌کند و هیچکس حتی خواهر و برادر و پدر مادرش قصر را بهتر از او نمی‌شناسند روزی پدر و مادر سیلی موقع سفر برای یک مراسم سلطنتی ناپدید می‌شوند و طولی نمی‌کشد که چند مهمان نا خوانده از کشور های همسایه سر می‌رسند و تهدید می‌کنند که قصر جادویی را تصرف خواهند کرد آیا سیلی می‌تواند قبل از آن که خیلی دیر بشود از خانه و خانواده اش محافظت کند؟

معمای دریاچه 🏞🔍 نویسنده : سارا ار بامن خلاصه داستان : یک بار که روی یخ رفتم چشمم به چیزی افتاد آن قدر تاریک بود که نمی‌توانستم خوب ببینم اما هر بار که قدمی برمی‌داشتم تکه های ریز طلایی از زیر یخ با بالا پخش می‌شدند و قدم هایم را دنبال می‌کردند حرف هایش در ذهنم تکرار میشد حال میدیدم که موجودی آنجاست همانی که قبلا میخواست نشانم دهد . هنوز نمیتوانم چیزی بگویم فقط به حجم کوچکی به رنگ آبی سیر نگاه کنم که مثل ستاره میدرخشد و از میان امواج بیرون می آید شیرجه می‌زند و به درون امواج فرو می‌رود اما این بار دیگر ناپدید نمی‌شوند دوباره بالا می آیند انگار برمی‌گردند تا به پشت سر نگاه کنند چه میبینم قبل از اینکه مطمئن شوم دوباره شیرجه می‌زند و در میان امواج پنهان میشود

بریتفیلد و تاج گمشده👑🏰 نویسنده : سی . آر. استوارت تام بیشتر عمرش را پشت دیوار های سرد و بی رحم یتیم خانه ی وردلی اسیر بوده ولی وقتی خبردار می‌شود که شاید والدینش هنوز زنده باشند تصمیم می‌گیرد به هر قیمتی شده آنها را پیدا کند

دختری که ماه را نوشید🌑🙎🏻‍♀️ نویسنده : کلی بارن هیل خلاصه داستان : زان پیر جادوگر دل رحمی است که به نوزادان قربانی و رها شده در جنگل کمک می‌کنند و آنها را در طرف دیگر جنگل به خانواده هایی میسپارد که بتوانند ازشان نگهداری می‌کنند ماجرا از روزی شروع می‌شود که زان به جای نور ستاره نور ماه را به نوزادی میخوراند زان به خوبی می‌داند که نباید قدرت جادویی ماه را دست کم بگیرد و نوزاد را به حال خود رها کند پس چاره ای می‌اندیشد تا نوزاد با قدرتی که دارد به خودش و دیگران آسیب نرساند اما چگونه می‌توان مانع قدرت ماه شد؟