اولین حمله لایلا پارت۵

آنچه گذشت:آدرین:پدر تو سایه شرارت هستی؟؟ ناتالی چش شده گابریل:اون یک قهرمان بود😭😭

مرینت:لایلا دیونه شدی اون از ما متنفر باشه🤣🤣🤣🤣🤣 کلویی یواشکی صدای حرف های لایلا،آلیا،مرینت را شنید کلویی:بازنده ها آدرین فقط با من دوست است

و در خانه آدرین آدرین روی تخت افتاده و گریه می کند سرو کله یک ابر شرور پیدا میشه مرینت و آدرین هم تبدیل می‌شوند گربه سیاه:سلام بانوی من دختر کفشدوزکی:سلام پیشی جون

لایلا داشت تیم معجزه را تعقیب می کرد بعد یهو لایلا دست وزپریا را گرفت و کشید پشت دیوار گفت:زویی کمکم کن(هویت وزپریا را از کجا می‌دونه خدا می‌دونه)منم توی هر چی بخواهی وزپریا:الان به پشت لاک خبر میدم این سه تا میرم پیش دختر کفشدوزکی پشت لاک:سپر لایلا یویو دختر کفشدوزکی را برمیدارد

لایلا دروازه جادویی دختر کفشدوزکی را باز می کند و معجزه گر پروانه را بر میدارد پشت لاک:سپر ناپدید دختر کفشدوزکی قبل اینکه لایلا تمام معجزه گر هارا بردارد می‌ره پشت یک خیابان تنگ به حالت عادی برگشت و دوباره تبدیل شد

خب اینم از این پارت خداحافظ