تفاوت های کتاب و فیلم هری پاتر

۱- آخرای فیلم هری پاتر و محفل ققنوس، هری پاتر پیشگویی رو به دست لوسیوس مالفوی میده و اونم میشکنتش در صورتی که توی کتاب، هری اونو دستش نمی‌ده. اون موقع پاهای نویل توسط بلاتریکس تارانتالگرا ( فکر کنم وردش اینجوری بود) شده بود یعنی پاهاش هی تکون میخورد می رقصید بخاطر همین هری موقع فرار با نویل به سختی اونو از پله ها بالا کشید و پای نویلم سر میخوره پیشگویی از دست هری میشکنه!

۲- توی فیلم هری پاتر و شاهزاده دورگه، جینی و هری با هم کتاب شاهزاده دورگه رو پنهان میکنن ولی توی کتاب، هری تنهایی به اتاق ضروریات میره و کتابو پنهان میکنه

۳- توی فیلم ششم، وقتی هری دراکو رو توی دستشویی سکتوم سمپرا کرد، میرتل گریان اونجا نبود و ضمنا هری کنار دراکو فقط ایستاد ولی توی کتاب میرتل گریان اونجا بود و داشت با دراکو حرف میزد و ضمنا هری کنار دراکو نشست! ( البته این خیلی جزئیه😂)

۴-توی فیلم سوم، هرمیون بیرون هاگوارتز یه دراکو سیلی زد ولی توی کتاب داخل یکی از کلاسا این کارو کرد! ( اینم جزئی بود😐)

۵-توی فیلم ۱، مدتی قبل اینکه هری به خونه ی دورسلی ها بیاد رو حذف کردن. فقط اونجاشو نشون دادن که دامبلدور و مگ گونگال با هم حرف میزدن و هری رو گذاشتن کنار در. ولی توی کتابش، از خاطره ورنون دورسلی شروع میشه که اون روز خیلی عجیب غریب بوده، یه گربه عجیب غریب دیده( احتمالا همون مگ گونگال بوده)، بعضی آدما لباسای عجیب غریب ( فکر کنم همون ردا ) پوشیده بودن و راجب هری پاتر حرف میزدن، جغد ها به کشورا حمله کرده بودن!

۶-کلا توی فیلمای هری پاتر، به اینکه هاگوارتز ۱۰۰ تا جن خانگی داره اشاره نشده. فکر کنم انجمن ت.ه.و.عی که هرمیون برای حمایت از جن های خانگی درست کرده بود، حذف شده. ( که البته هری و رون، از هرمیون توی انجمنش حمایت نکردن😂) ضمنا وینکی هم دوست همیشه افسرده دابی بود هم حذف شده. تا جایی که یادمه، هری و رون و هرمیون وینکی رو یه بار توی ورزشگاه کوییدیچ می بینن یه بار توی آشپزخونه هاگوارتز

۷- توی فیلم پنجم، هری وقتی از دفتر آمبریج( همون عنبریج😂) به خونه سیریوس زنگ میزنه تا ببینه اون کجاست، ریموس لوپین و یه نفر دیگه که یادم نمیاد کی بود ظاهر میشن و باهاش حرف میزنن، ولی توی کتاب کریچر جن خونگی ظاهر میشه و خنده های شیطانی میکنه.

اسلاید طنز: آیا می دانستید دامبلدور و اسنیپ زنده میشن؟ همونطور که می دونید دامبلدور هی به گریفیندور امتیاز میداد اسنیپ هی کم میکرد. وقتی رفتن بهشت، هم بازم از اون بالا هی امتیاز میدادن هی کم می کردن😂 آخرشم دعواشون شد اسنیپ می گفت: چرا بیخودی امتیاز میدی دامبلدور میگفت: چرا ندمم؟؟؟ بالاخره امروز هری تی شرت جدید برا خودش خریده! همش چند سال با اون تی شرت توسیه می گشت! آخرشم فرشته ها اون دو تا رو از بهشت انداختن بیرون😐😂