هر تست یک داستان یک صفحه ای
هوکاتو افق رو نشون داد و گفت :(دلت نمیخواد اونقدر آزاد باشی که بتونی با چشمای خودت ببینیش؟)گفتم:(این همیشه یک خواسته میمونه چون مطمئنم آزادی وجود نداره)گفت:(پس اگه بتونم همرو آزاد کنم قول میدی باهم بیای تا ببینیش؟)... گفتم(اگه اونقدر احمقی که میخوای این کارو کنی فکر کنم نیازی به قول من نداری)بهم دست دادیم و خندیدیم.
اون بهترین دوستم بود و این آخرین خاطره ای که ازش داشتم بود .
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
اسلاید سه ارن بود درسته؟
میخواستم از چیزایی یزارم که از انیمه یاد گرفتم اتفاقی شبیهش شد
قشنگ بود