نزدیک بود دیرم بشه!!! سریع لباس هامو پوسیدم. از خونه زدم بیرون و. بعد کلی راه رفتن. رسیدمم. هوففف. عه...entp. زود تر رسیده. رفتم تا بهش سلام کنم. infp : سلام. entp : سلام. تمرین رو شروع کنیم؟ infp: اره البته. و رفتیم وسط زمین. infp : خب وو باید پای عقبمون خم باشه... entp : مواظب باششش.و منو کشید..
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
واقعا عالیییییی بود
پارت بعد
ممنونم چشم
این حقمه که تو هیچ پارتی نباشم؟🥺💔:)))
آخه چرا همیشه ESFJ ها ایگنور میشننننننن🤣:///
بخاطر همینه که از تایپم متنفرم://
ولی داستانش قشنگه🤣:)))
نه نگوووووو خیلی تایپ مهریونی داریییییی ♥♥♥♥
واقعا؟؟😔🤣:///
خو پس پارت بعدی منم باشم دیه😔🤣🗿:>>
نگران نباش الان میام مختو میزنم
خیییلییییی خوبببببب بوددددددد
مممنوننننننن ولی جوری که بهم انرژی میدی>>>>>
🙂❤