پارت اول:من کاری نکردم!
از زبان بکا: دامبلدور داد زد:هری پاتر!؟ نه... نه،من میدونستم کراوچ اسم هری رو انداخته تو جام،میدونستم اسمش میوفته ولی..ولی من کاری نکردم،هیچ کاری نکردم که جلوش رو بگیرم...ولی...ولی چیکار میتونستم بکنم؟ وقتی با دامبلدور هری رفت هنوز تو شوک بودم،ولی باید یه کاری میکردم...باید. یواش به رون گفتم:تو میدونی هری شنلش رو کجا میزاره؟ رون:چی؟ بکا: تو... میدونی... هری.. شنلش... رو...کجا... میزاره؟ رون:چیکار میخوای بکنی؟ بکا:ما باید بفهمیم معلما به هم چی میگن،اون که نمیتونه اسمش رو انداخته باشه پس حتما یه جادوگر بزرگ اسمشو انداخته! رون:من...میدونم کجاست ولی...ولی چرا یکی باید اسم هری رو انداخته باشه تو جام؟(با بدبینی) بکا:چون میخوان اون تو خطر بیوفته ا.ح.م.ق!
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
ج چ:اسلیترین 🐍💚🖤
داستان قشنگی بود:)
عالی بود 🧡
جچ: هافلپاف
کجا رفتی؟!
خیلی دلم برات تنگ شده خدایی نکرده اتفاقی افتاده؟
کجایی؟
ج.چ: اسلیترین
عالی بود
پارت بعدو کی می نویسی؟
من گروه مشخصی ندارم هر دفعه یچیز می شم
ولی بین ریونکلا و هافلپاف
داستانت عالی بود
اسلایترین