لطفا حمایتم کنید وگرنه دیگه ادامه نمیدم
-تو اسمم و از کجا میدونی؟. +آدم باید اسم جوینده ی شیره ی جان خودش و بدونه دیگه. -او آره اومده بودم راجب این حرف بزنم.چرا من؟ +چون من انتخابت کردم. -خودت نمیتونی شیره ی جانت رو پیدا کنی؟آخه تو هم جادو و قدرت داری ولی من ندارم. +سرکار خانم باهوش اگه خودم میتونستم چرا به تو گفتم.من نمیتونم از اینجا بیرون بیام. یه نگاه شیطون بهم کرد و گفت:حوصلم سر رفته... . و یهو یه بشکن زد که دوتا گوش خرگوش با یه دم خرگوش در آوردم بالای سرم یه ابر آبی اومد شروع کرد به ریختن اکلیل رو سرم.زیر لب گفتم:وای نه. سرم و آوردم بالا و گفتم:خواهش میکنم بس کن. از خنده پخش زمین شده بود.خواستم دستم و بالا بیارم که متوجه شدم دستم از پشت بسته شده.داد زدم:کافیه دیگه...بس کن» ولی انگار نه انگار.دهنشو اندازه ی اسب آبی باز کرده بود و میخندید.یهو دستم باز شد و اون ابر و گوش و دم یهویی ناپدید شد...
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
به نظر منم داره مهيج میشه 😆❤💙پارت بعد؟
امروز میزارم