فقط خودم و خودت ۱۲

دیدم کت نوار تو اتاقمه گفتم: اااااااااااا😨😨 یا...یا خدا کت نوار تو اینجا چیکار میکنی؟😨 گفت: اممم سلام الیا خوبی😅 ؟ هوا خوبه نه؟ گفتم: آ.. نه هوا یه ذره سرده😑 چرا تو اتاقمی؟ وایستا اومدی دزدی😠؟ گفت: البته که نه فقط اومدم بهت بگم میتونی....آآ...یه چند تا عکسایی که از منو لیدی باگ داریو بهم آم نشون بدی؟😅 گفتم: البته آه منو ترسوندی یه لحظه و بعد رفتم نشستم پای کامپیوترم و صفحه شو روشن کردمو عکساشونو اوردم😏

بعد دیدن عکسا چیزی نگفت بهش نگاهی انداختم دیدم خیلی ضایع غرق عکسا شده🤤 بود و دهنش وامونده بود یه لبخند شیطانی بهش زدم😎 و گفتم: خیلی ع.ا.ش.ق.ش.ی نه؟😆 دستپاچه شد و گفت: خب😅....دروغ چرا آره واقعا خیلی ع.ا.ش.ق.ش.م😞 ......یه چیزی تو دوستشی نه؟🤨 گفتم: اممم آره دوستشم کت: میتونی بهش نگی من امروز اینجا بودم گفتم: البته ولی چرا؟🤔 گفت: سوپرایزه😉 و بعد از پنجره ی اتاقم پرید بیرون اروم گفتم: چه سوپرایزی ام بشه😏 و بعد رفتم تو تختمو خوابیدم😴

از زبون ادرین: بعد اینکه از آندره برگشتم خونه رفتم یه دوش گرفتم و نشستم تا به لیدی باگ فکر کنم که دلم براش تنگ شد☹️ بعد خواستم عکساشو نگاه کنم که یادم افتاد عکساشو پاک کردم😐 پس تبدیل شدم و رفتم خونه ی الیا تا عکساشو ببینم ولی اتاقش نبود

که بعد چند دقیقه یهو اومد تو و...( همون مکالمشون) بعد دیدن عکسا رفتم خونم که دیدم نینو تو اتاقمه گفتم: سلام نینو 😉گفت: سلام کت: کلوزت و پلگ اومد بیرون نینو به پلگ گفت: سلام رفیق کوچولو😚 پلگم گفت: سلام بر روی ماهت عزیزم🤗 ببینم پنیر نداری😇 ؟ منو نینو ام با این جمله ی پلگ زدیم زیر خنده🤣 بعد به پلگ گفتم: خدایا😂 پلگ بیا اینم پنیر و بهش یه پنیر دادم که نینو گفت: میای باهم فیلم ببینیم😁؟ گفتم: حتما و تلوزیونمو روشن کردم نینو ام پاپکورن آوردو باهم مشغول خوردنو دیدن شدیم🤪

از زبون مرینت: تو اتاقم با تیکی حرف میزدمو باهم میخندیدم که یکی در زد گفتم: تیکی قایم شو....بفرمایید🤨 و پدرم از در اومد تو و گفت: سلام دخترم حالت خوبه😚؟ گفتم: بله پدر ممنون🤗 بعد یه سینی کروسان آورد جلوم و گفت: میخوری؟ گفتم: بله😋 و سینیو از دستش گرفتمو گذاشتم رو میزم

داشت میرفت که گفتم: پدر؟🤨 گفت: بله؟ مرینت: من میخوام بازی کامپیوتری بکنم باهم همراه میشی😊 ؟ گفت: آره😃 و بعد نشست رو صندلیمو باهم بازی کردیم و دیگه بعد رفتن بابام رفتم تو تختمو به عکسای ادرینو لوکا و کت نوار نگاه کردم 😔

یاد خاطراتم با هر سه تاشون افتادم ناراحت شدم😓 ولی خودمو جمعه جور کردمو بعد نیم ساعت تونستم بخوابم😪

تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه😊 و اگه دوست داشتین نظر بدید و لایک کنید که به منم انرژی بدین خدافظ❤️❤️💖💖💖