سلامممم صدتایی شدنمون مبارک خوشگلای منن 😍😍😍😍🌟🌟 همونطور که قول داده بودم داستان رو شروع میکنمممم 💫🌝
از زبان ا/ت : چند وقتی بود که یه نفر دنبالم می کرد نمی دونم کی بود ولی نگران بودم هر بار با یه ماشین جدید می یومد ولی قیافشو میشناختم ، خیلی ترسیده بودم از زبان کوک : داشتم دنبالش می کردم فکر کنم فهمیده بود دختره باهوشیه ، یهو دیدم پیچید تو یه جاده خلوت و وایستاد منم وایستادم .
از زبان ا/ت : پیچیدم تو یه جاده خلوت خیلی می ترسیدم ولی خب مجبور بودم تا بفهمم کیه از ماشین پیاده شدم و به سمت اون ماشین رفتم . اونم از ماشین پیاده شد . خیلی ترسیده بودم ولی باید شجاع باشم رفتم سمت اون یارو اون دوید سمتم منم دویدم سمت ماشین ولی پام پیچ خورد و دیگه هیچی نفهمیدم ....
* لباس ا/ت *
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
ادامه بده واسش زحمت خیلیم کشیدی حیفه 😊❤❤
مرسی از حمایتت کیوتممم 😢😢
احیانا ادامه نمیدی؟؟
آخه زیاد حمایت نشد 😪😪😪
ادامه بدم ؟؟
بنظر من ادامه بده کم کم حمایت میشه