14 اسلاید صحیح/غلط توسط: کارول انتشار: 1 سال پیش 115 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ای یو جدیدم.اینجا شخصیت های مورد علاقه خودم و درمورد داستان ای یو توضیح میدهم؛-؛
دو نوع وجود داشتن. یه سمت انسان ها بودن که دارای هفت نوع روح و جادوهای تایین شده ای بودن. هر روح رنگ خودش رو داشت. انسانا با توجه به قدرت روح و فلبشون از جادوهاشون استفاده میکردن. و سمت دیگه جادوگرها بودن،اونا دارای روح های رنگی نبودن. ولی مانا و استعداد جادویی توی اون ها وجود داشت که میتونستن از قدرت های توی طبیعت استفاده کنن و برای خودشون جادو بسازن
وقتی جادوگرها جادوی خودشون رو کشف میکنن علامتی روی گونه راستشون ظاهر میشه که گویای جادوشونه. بین انسان ها و جادوگرها اختلاف به وجود اومد و بین اونا جنگ بین قدرت ها اتفاق افتاد. انسان ها به یه منطقه رفتن و جادوگرها یه منطقه.(البته مثل آندرتیل توی زیرزمین نیستن فقط توی کشورهای مختفلن و مکان هاشون مثل آندرتیل نیست،خیلی بزرگتر و پر از چیزای مختلفه،مثل تو مانهوا؛-؛)عکس نماد خانوادگی پادشاه و ملکه جادوگران توریل و آزگور👆
"معرفی شخصیت ها" فریسک:فریسک با روح دترمنیشن متولد شد و یه بچه ی یتیم بود که توی پروش گاه زندگی میکرد. اون همیشه مورد تحق۰یر مردم قرار میگرفت،به خاطر روح متفاوت اش.فریسک حتی درمورد جادوی روحش نظری نداشت و فرصت اینکه بتونه درموردش تحقیق کنه رو بهش ندادن. از دور و برایش مثل بزرگترای یتیم خونه هم کسی نظری درمورد قدرت روح فریسک نداشت.یه روز فریسک توی حیاط یتیم خونه نقطه ی سیو رو میبینه(همون ستاره زرده)و از سر کنجکاوی بهش دست میزنه و اتفاقی آره دیگه سیو میکنه. چندتا از بچه های قلدر اونو میبینن که با یه ستاره جادویی داره بازی میکنه و با خودشون میگن آره بالاخره قدرت خطرناکشو نشون داد. فایت میکنن و فریسک بدبخت میوفته میمی۰۰۰ره
ولی همونجا میفهمه میتونه با نقطه های سیو برگرده و دوباره همونجا جلوی بچه قل۰درا ظاهر میشه.بچه ها هم وقتی این صحنه رو میبینن میترسن و میرن تو کل روستا شایعه میکنن که فریسک با این قدرتش یه شی۰۰طانه. مردم روستا هم میان تا فریسک رو بگیرن. روستای فریسک اینا نزدیک مرز قلمرو هیولاها بود پس فریسک به سمت قلمروی هیولاها فرار میکنه و وقتی وارد جنگل قلمرو هیولاها میشه تصمیم میگیره به روستاشون برنگرده. و توی جنگل سنس و کارا رو میبینه.
اون توی یتیم خونه توسط بچه ها و مسئولین خیلی آسیب های جسمی دیده و بعضی جاهای بدنش زخم۰ایی عه که خوب ترمیم نشدن. فریسک توی جنگل کارا و سنس رو میبینه و اونا فریسک رو میبرن پیش آزگار و توریل پادشاه و ملکه. فریسک هم قضیشون رو برای اونا تعریف میکنن و توریل دلش میسوزه و میگه تا وقتی ببینیم باهاش چیکار کنیم تو قلعه اونا بمونه. و بعد اتفاقاتی فریسک رو به فرزندی میگیرن. (بالا یه عکس تصادفی از یه کمیکی از ای یوها)
درمورد فریسک:فریسک یه isfp عه. اون اولش شخصیت خیلی آروم و استرسی داشت و وقتی اذی۰تش میکردن هیچی نمیگفت و حس میکرد اونا فقط یه مشت احم۰قن. وقتی میاد پیش توریل و آزگور شخصیت قوی تری پیدا میکنه. اون میره پیش سنس تا یادش بده بتونه از قدرتای روحش استفاده کنه و شخص مفیدی باشه. اون با اینکه آرومه باهوشه و واقع بین،اگه کسی مسخرش کنه بهش میمیفهمونه "چقدر داری چ.رت و پ.رت میگی". بچم بچه درس خونیم هست. تو قلعه آزگور اینا با خدمتکارا صمیمیه و حتی بعضی وقتا به خدمتکارای پیر کمک میکنه:-:. ۱۳ سالشه
کارا:کارا توی قلمرو انسان ها زندگی میکرد .اون دختر یه کش.یش بود. ولی پدرش آدم خیلی بدی بود که ثروتش و مقامش رو از راه نادرستی گیر آورده بود. با کارا هم خوب رفتار نمیکرد و فقط برای اینکه بتونه ازش برای اهدافش استفاده کنه پیشش میومد. کارا توی خونه بزرگ با خواهرش و خدمتکارانت که هرلحظه ممکن بود از پشت بهش خنج.ر بزنن زندگی میکرد. کارا شهرت خوبی داخل شهرشون نداشت و به عنوان قدیس سیاه شناخه میشد. چون با وجود زندگی مظلومانه یه بخش کوچیک روحش گرفتار قدرت تاریک شده بود. اینکه دختر کشیش.ی بود که مظهر خوبیه وضع رو براش سخت تر میکرد. کارا توی دنیای انسانا استفاده از قدرتش رو یاد گرفته بود. یه روز مردم به بابای کارا فشار آوردن که دختر تو روحش فا.سد شده و باید تطهیر بشه.(اونا با یه محلول که عین اسید داغ و حل کنندست روح رو تطهیر میکردن._. البته روح با اسید آب نمیشد فقط خیلی آسیب میدید) کش.یش هم که خودش چندان عاشخ کارا نیست و قبول میکنه. کارا هم اینو میفهمه و به قلمرو هیولاها فرار میکنه... اونجا توریل اونو وقتی داشته توی پایتخت میگشته میبینه و میبرش قلعه شون. کارا هم از اول درمورد پادشاه و ملکه میدونست...و خیلی با اراده میگه:موخوام دخترتون شم>:///. و اینطور نبود که التماس کنه،بهشون اطمینان میده که میتونه مفید باشه. اینا هم میبینن وای یه نینی ناناز و به فرزندی میگیرنش(مثل تصویر بالا) کارا تو ۱۱ سالگی میاد قلمرو جادوگرا
درمورد کارا:کارا entj هست و به عنوان پرنسس امپراطوری شناخته میشه. اون قوی و با ارادست و توی شمشیر زنی و چا۰قو کشی کارش خوبه؛-؛ خیلی تو کارای پرنسس گونه مثل رفتن به مهمونی چایی و رسیدگی به خاس۰تگارا یا خونه داری کاری نداره،درس میخونه تا یه تا.جر شه:-: به عنوان شوالیه هم تمرین میکنه و با قدرتش به مشکلات و آدمای خلا.ف توی امپراطوری میرسه. وقتی فریسک میاد امپراطوریشون کارا ۱۵ سالشه. اون و آزریل رابطه خواهر برادری خیلی خوبی دارن:-: کارا یه جورایی سعی میکنه از آزریل محافظت میکنه:-: یعنی توی جمع.
کارا اراده خیلی قوی برای ری۰۰۰دن به کسایی که میخوان بهش آسیب بزنن یا شای۰عه پراکنی کنن و... داره؛-؛ وقتی همچین شرایطی میشه قیافش مثل خ.ل وضعا میشه
(کارول:بهم بگو مامان؛---؛ ویزارد:نمیخوام من ازت بزرگترم؛--؛) ویزارد سنس:ویزارد پسر کنت امپراطوری،گسترعه و برادر بزرگ پاپایرس عه. گستر یه جادوگر بزرگ بود و سنس هم میخواست مثل اون باشه. ولی بیشتر از اون میخواست بتونه از پاپایرس محافظت کنه چون با اینکه گستر همچین پدر بدی نبود ولی بیشتر وقت ها پیششون نبود... گستر آموز ها و درس های سختی به سنس میده ولی سنس چون میخواد قوی شه ادامه میده،بعضی وقت ها از خستگی خو.ن مماخ میشد:-: اون جادو رو بیدار میکنه و علامتی که این بالا میبینم رو صورتش ظاهر میشه👆 ولی اون محدود شدن به یه جادو رو قبول نمیکنه و با استفاده از هسته ی جادوش که توی روحش قرار داره،جادوهای متفاوتی میسازه که کارایی های متفاوتی دارن. جادوی اصلی اون جنگیدن با کریستال های تیز عه. ولی اون از بلستر استفاده میکنه و قدرت تلپورت هم داره و میتونه اشیا رو با جادو بلند کنه. اون چیز هایی مثل جادوی مثل درمان،سپر،و نوار های جادویی که هرجا که اون بخواد میرن،رو هم داره.... یه روز توی تحقیقاتش چیزی متوجه شد،متوجه شد دنیاهای دیگه ای هم وجود دارن و جایی وجود داره که دارای یه شکاف از دنیای اونا به جایی عه که راه ورود به بقیه دنیا هارو داره. (اون شکاف توسط ارور فضول که میخواست بیاد این دنیارو نابود کنه ساخته شده؛-؛یعنی نمیخواست اون رو بسازه،از عوارض وجودش به دنیای اونا بود.ولی نتونست دنیاشون نابود کنه)(درمورد سنس ویزارد هم نظرم عوض شد ولی یادم رفت تو عکس عوضش کن. ویزارد ۲۱ سالشه)
اون قبلا با موازی های خودش دیدار کرده بود(کسایی مثل اینک و ارور و دریم رو دیده بود) میدونست اون شکاف خطرناکه،پس پیداش کرد و سعی کرد با استفاده از قدرتش ببندش...ولی بهش آسیب زد و باعث شد که گردنش اینطور که میبینید آسیب ببینه👆اونا جای ترک برداشتنن
چشم بنفش و انگشتای سنس وقتی سعی کرد از دشمنای گستر در برابر پامایرس مراقبت کنه اینطوری شدن:-: چون وقتی از جادوش استفاده کرد که جادوش تازه بیدار شده بود و هیچ کنترلی روش نداشت. درمورد سنس:اون ۲۱سالشه و تایپش xnxj عه. اون جادوگر معروفیه و توس قصر سلطنتی وقتی نمیتونن گسترو گیر بیارن پیش اون. سنس همبازی بچگی آزریل هم بود. سنس بعد خانواده دریمور اول کسی بود که با فریسک دوست شد:-: بچم مهربونه و سعی میکنه به همه کمک کنه ولی یه روی جدی و بی حوصله هم داره:-: ولی بعضی وقتا روی کسایی که ازشون خوشش نمیاد ک.رم میریزه و نمیزاره کاراشون رو درست انجام بدن و از اذ.یت کردن آدم بدا خوشش میاد؛-؛ هنوزم وقتی خیلی خسته میشه خ.ون دماغ میشه. سنس رفتار سنجیده و با ادبی داره،ولی وقتی هیجان زده میشه یکم پر سر و صدا میشه. یکممممممم هم پول دوسته
اگه کامنت نزارید من میدونم و شما؛---؛ در اینجا کارول پسمل رو مشاهده میکنید👆راستی یه نکته:ش.یپ کردن ویزارد با هر ای یویی آزاده ولی ش.یپ اصلیش با فریسک مجیک تیله.برید اسلاید بعد...
در آغوش میگیریدش؟!
14 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
اسلاید ۱۰*
نه به نقاشیات که رنگشون نمی کنی نه به آرت هات که انقد با جزئیات و سایه رنگشون می کنی؛-----؛
چه کنم هنرمندم خو😔💔
نتوشیمون هنرمند😔
کوشتمت😔
پول کف.ن و دف.ن م با توعه
تو م.ردی لازم نیست به این چیزا فکر کنی
تا پول کف.ن و دف.نم رو از تو نگیرم نمیمیرم
اسلاید آخر:آرهههههه بیا بگلم کوشولووووو•-----•
کارل(اسم کارول پسمل):*آغوش*
کارل:ولی من بزرگترم؛-؛
نه خیرم من از کارول بزرگترم پس از تو هم بزرگترم؛-؛
عه این که اسم ای یو منه ._.
اسم دز.د ._.
خب بریم ببینیم قضیه از چه قراره
نمیدونم کدوم ای یو رو میگی._.
همون که برات فر.ستادم._.
آهاااا اون•-•*وی یادش نیومده قرارم نیست بره نیگاه کنه*
•---•
یه ای یو دیگه هم به ذهنم اومده•-•
کلاسیک تیل•~•
تو چرا این ساعت بیداری؟•-•*فاز مادری گرفتن
یه ای یو دیگه هم به ذهنم اومده•-•
کلاسیک تیل•~•
فقط اسمش به ذهنت اومده؟.___.
کلاسیک لقب سنس اصلیهههه
تو چرا این ساعت بیداری؟•-•*فاز مادری گرفتن
خودت چرا بیداری مادر کوشولو؟
یه ای یو دیگه هم به ذهنم اومده•-•کلاسیک تیل•~•فقط اسمش به ذهنت اومده؟.___.کلاسیک لقب سنس اصلیهههه
راست میگی ها•-•
ولی خب فریسکشو کشیدم
خودت چرا بیداری مادر کوشولو؟
چون هنوز نخوابیده بودم•-•
در آندرتیل منتشششرررررر ششششدددددد
زیباست؛-؛
تا اسلاید هفت رفتم...حوصله ندارم بقیشو بخونم....*اشک*
یه مشت گوشادددددد دورم جمعنننننن بپر دو اسلاید آخر؛-؛
اون باید بویاد منو در آغوش بگیره چرا من بیام ._.
چون اون برخلاف من کمی خجالتیه._.
تتتببیییییی
در آندرتیل منتشررررر ششششدددددد
برو بوخونشششششش
عهههه
سر راه به تست جدید ماهم سر بزن؛-؛
چشم ؛-؛
حوصله ندارم بخونمش ولی نقاشیا زیبا بودن._.
حدس میزدم._.
بیا روبیک عکسارو بفرست برام عکسا نمیاد
اوکی؛-؛