فقط خودم و خودت ۷

از زبون مرینت: که یهو یه شرور غول‌ پیکر دیدم به الیا گفتم : بعدا میبینمت😉 گفت: خدافظ رفتم خونه و معجزه گرای زنبور و مار و اژدها رو برداشتم و به زویی و لوکا و کاگامی دادم و باهم رفتیم روی برج ایفل تا کت نوار رو دیدم پرید ب.غ.ل.م😮 دیدم اونا دارن مارو نگاه میکنن خجالت کشیدمو کت نوارو به عقب هل دادمو گفتم: چیکار میکنی؟ 😠

گفت: هیچی فقط ☺️...حرفشو قطع کردمو گفتم: نمی بینی شرور داره تو شهر پرسه میزنه چه وقت این کاراست آخه 😡گفت: آره من فقط....😢گفتم: تو فقط خیلی به درد نخوری میدونم 😤😡با عصبانیت گفت: باشه میدونی چیه 😠؟ من خیلی احمقم من اصلا برات مهم نیستم😖😡 گفتم: نه معلومه که نه تو برای من مهمی😧 گفت: نه نبودم هیچ وقت نبودم😠 گفتم: کت....😥 که چوب دستیشو زد زمین و رفت وسپریا گفت: ولی برای شکست شرور به کت نوار نیاز داریم ☹️گفتم: نه نداریم 😖دنبالم بیاین

بلاخره با زور و زحمت شرورو شکست دادیم منم معجزه گراشونو گرفتم و رفتم خونه که...از زبون ادرین: خودمو رو صندلیه میز تحریرم انداختم و گفتم : پلگ کلوز ات پلگ از تو حلقه اومد بیرون و گفت: تاحالا ندیده بودم با لیدی باگ همچین کنی🤨 گفتم: آره پلگ😔 گفت: حالا می خوای چیکار کنی؟ گفتم: فقط نمیرم به ماموریتا که اذیتش نکنم😔 گفت: مطمئنی؟ 🤨همون لحظه ازین کفشدوزکای جادویی لیدی باگ از جلو پنجره ی اتاقم رد شد گفتم: آره مطمئنم در ضمن اون بدون منم میتونه شرورا رو شکست بده

از زبون مرینت: که الیا رو تو اتاقم دیدم گفتم: تیکی اسپانس اف و ادامه دادم: الیا اینجا چیکار میکنی🤨؟ گفت: به نظر خودت من چرا اینجام😠؟ گفتم: اممم نمیدونم 😕که سریع منو کشیدو گذاشت رو صندلیه میز تحریرم و گوشیشو جلوم گرفت و گفت : برای این😠 و یه ویدیو رو پلی کرد دیدم ویدئوی دعوای منو کت نواره بعد تموم شدن ویدیو گفت: باید رابطتو باهاش درست کنی😣 گفتم: باشه باشه بزارش بعدا الان کلی کار دارم گفت: ای خدا باشه😫

از زبون الیا: ۵ روز از دعوای اون دوتا گذشته و مرینت برای شکست شرورا از قهرمانای دیگه کمک میگیره بعضی موقع ها ام تو دستشوییه مدرسه گریه میکنه و بعدش وانمود میکنه حالش خوبه می خواستم یه نقشه ای برای آشتی دادن این دوتا بکشم😎 برای همین رفتم پیش نادیا و چون نزدیک کریسمس هم هست می خواستم به نادیا بگم که یه مهمونی واسه ابرقهرمانا مثل رقصیدن روی یخ بزاره و بخش یک نقشمم عملی شد فردا نادیا تو اخبار قراره اعلام بکنه: برای تشکر از قهرمانا یه مهمونیه رقصیدن روی یخ در روز کریسمس قراره برگزار بشه منم میخوام با نینو یا همون کاراپس برقصم مرینتم که از ناچاری باید با کت نوار برقصه خب دیگه نقشم عالیه 😎

از زبون ادرین: پنج روز از دعوام با لیدی باگ میگذره 🙁و من برای شکست شرورا نمیرم چندباری ام سعی کردم اونو از ذهنم بیرون کنم ولی نمیتونم ازش بگذرم 😔نمیدونم چرا ولی احساس میکنم این روزا مرینتم ناراحته ولی الیا از دیروز خیلی سرحال و خوشحاله یه چند شبم گریه کردم چند روز دیگه کریسمسه و مثل سال گذشته مادرم پیشم نیست و پدرمم تو اتاقش میمونه😒 ولی فرق امسال با سال گذشته اینه که امسال با لیدی باگم دعوام شده 🤧😖

فردا صبح: از زبون مرینت: نمی دونم چرا الیا شاده از دو روز پیش خیلی دلم برای کت نوار تنگ شده 😖😞قبول دارم خیلی بدجنسی در حقش کردم واقعا ناراحتم نادیا ام هی ازم میپرسه که چرا کت نوار این روزا نمیاد

منم نمیتونم حقیقتو بهش بگم برای همین میگم هیچی نشده فقط این روزا یکم خستس😁 اونم قبول میکنه تو این روزا خیلی نتونستم چیز درست حسابی بخورم و برای کریسمسم اولین سالیه که انقدر ناراحتم😔 تو این فکرا بودم که تیکی گفت: مرینت مدرست😧 گفتم : عه راست میگی یادم رفت بگم من این چند روز اصلا شب خوابم نمی‌بره خلاصه کیفمو برداشتم و رفتم مدرسه که یهو...

دوست دارین لایک کنید و نظر بدین خدافظ💙💙💙💙❤️❤️❤️❤️❤️