مدرسه ی. mbti p3

صدای سرفه کسی از پشت سرم اومد.... enfp.: هی.. چ.. چطوری entp ؟ چه خبرا؟. infp : ا.. از کی تاحالا پ.. پشت سرم بود.؟ entp: همین الان اومدم. چیه شما چرا خشکتون زدع؟ نفس راحتی کشیدم. اون هیچی نشنیده بود. اوفففف

enfp: راستی entp. ی دیقه بیا ی نقشه خوب براکرم ریزی دارم... و رفتن سمت کلاس. منم رفتم توی حیاط. سمت چپم زمین بسکتبال بود. intj. داشت اونجا بسکتبال بازی میکرد. همون لحظه بود که بهترین فکر زندگیم به ذهنم رسید. دویدم و رفتم تو کلاس. enfp. داشت با. entp حرف میزد. دست. enfp. رو گرفتم و کشیدم.

بردمش توی حیاط و گفتم: enfp. برای اینکه دیگه کسی نفهمه داریم راجب کی حرف میزنیم ببین توی حرف هامون به intj. میگیم. پرنده اخمو و به. entp. میگیم کرم. خوبه؟ enfp: خ.. خب یکم طول میکشع تا حفظش کنم ولی اوک. infp : خب ببین پرنده اخمو مانگا شو انداخته بود کف راهروی مدرسه و من پیداش کردم. ولی یادمرف بیارمش تا بدمش بهش. قراره امروز برم پارک گریس فیلد واونو بدم بهش Enfp: خب و؟ infp: و قراره ی کار کوچولو پیش بیادو تو بجای من مانگا رو براش ببری enfp: عااا حالا گرفتم. افریننن. ساعت چند باید برم؟ infp:ساعت چهار. enfp: اوکی. زنگ خورد. رفتیم توی زمین بسکتبال به خط شدیم.

از ترتیب قد به خط شدیم. معلم ورزش اقای. istj بود. مهربون بود ولی خیلییی سخت گیر بود. istj: سلام بچه ها. اول دختر ها برن تو رختکن و بعد هم پسرا. همه ی دختر های کلاس رفتیم توی رختکن تا لباس عوض کنیم. شانس خوب من کمدم کنار. enfp. بود.

لباس عوض کردیم و رفتیم. بعدش پسرا رفتن تو رختکن. enfp: ببین میدونم چون رو.. اممم.... اسمش چی بودد... اها کرم. چون رو کرم کراشی بهش اسون میگیری. اگر بهش سخت بگیری بیشتر جذبت میشه. infp: عو بخاطر همین یبار توپو زدی تو صورت پرنده اخمو و دماغش خون اومد؟ Enfp: عههه....