مدرسه ی. mbti. p2

intj: میدونی چیه اصلا مال خودت. infp: ببین هرکیو بتونی گول بزنی منو نمیتونی. میدونم اون سری مانگای مورد علاقت بود. من چیکار کنم که انداخته بودیش کف راهرو. شانس اوردی که من پیداش کردم. intj : باشه باشه خب که چی؟ اره اتک ان تایتان (😔🧃) سری مانگای مورد علاقمه! infp: می... میگم میشه عصری بیای توی پارک تا مانگا روبهت بدم؟ intj: ساعت چهار تو پارک گریس فیلد (💪🏻💔) میبینمت.

بلاخره نفس عمیقی کشیدم که... اون وارد شد.. entp. امروز حتی از منم دبر تر اومد! اومد و با همه سلام و علیک کرد. واییی پاک یادم رفت. رفتم سمت میز enfp. و بهش گفتم:توی نامه نوشته بودم که ساعتم خراب شده. isfj و infj. و. estp. سر میزش بودن و داشتن باهاش حرف میزدن. enfp. لبخند بزرگی تحویلم داد و گفت: اشکالی نداره شنبه صبح اجراش میکنیم. اوکی؟ infp : اوکی . و بعد دست مخصوصمون رو رفتیم یعنی.: باهم دست میدیم و بعد دستهامونو تفنک میکنیم ماشه رو میکشیم و شلیک میکنیم و دست مشت میزنیم قدش و میگیم: قسم میخورم بهترین دوستت باشم تا ابد!

بعد نصف کلاس رفتن بیرون توی حیاط. enfp. اومد بره بیرون تا بره دسشویی (چیه حتی. enfp ها هم میرن دسشویی 😂💔) دستش رو گرفتم و گفتم: هی کی میخواستی بهم بگی اونوقت؟enfp: ها... چی.. چیو؟ داشت عرق میکرد. معلومه که من میفهمم اخه کی بفهمه اگر من نفهمم infp: ببین من میفهمم تو رو. intj. کراشی!

enfp: اهه از کجا فهمیدی؟ البته که منم میدونم تو روی. entp. کراشی. یهو قیافه ی enfp. یجوری شد. انگا ترش و شیرین رو قاطی کرده باشی و بعد روش پودر فلفل بریزی. گفتم: هی اب میخوای.؟ خوبی؟ صدای سرفه کسی از پشت ســـرمــــــ اومد....

باییی اگر دیر اپلودشد بدونین تو برسیه! بایییی دستم درد گرفت *💪🏻