هوووووووووووف پارت 2 دارم استرس زده میشم 😁😁 شاید براتون این پارت هیجانی یا غمگین باشه 😊😊
بعد از این که تهیونگ از خونه فرار کرد رفت خونه جیمین اینا داستان از زبان جیمین: یکی نصف شب اومد دم در خونه من و جونکوک ترسیدیم نگاه کردم دیدم تهیونگه درو باز کردم مهلت ندادم حرف بزنه پرسیدم چرا اومدی گفت مگه نمیتونم بیام ببخشید بدون اجازه اومدم میرم اجازه میگیرم میرم خونه سوهیونگ اینا جیمین: نه نمیخواد اینجا بمون. فرار کردی
تهیونگ: مجبور بودم من فردا نمیام دبیرستان.
15 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
خیلی خیلی خوب بود
عالیه عالییییییییی ادمش رو بزار😍😍🤩🤩🤩🤩🤩❤❤
چشم حتما