انتخاب سخت ۴

از زبان آدرین:فردا صبح روز ۳ وم بود امروز میخواهم با کاگامی بروم بیرون من و او رفتیم بیرون و داشتیم قدم میزدیم گرمای دست کاگامی را دوست داشتم واسه ی همین سفت گرفتمش اونم دست من را من و او باهم دیگر بستنی خوردیم پارک رفتیم و سینما

از زبان مرینت:منم بعد از رفتن آدرین و کاگامی رفتم بازار برای خرید وقتی رفتم و خریدام تمام شد داشتم میرفتم که دیدم کاگامی و آدرین دارند هم دیگر را می.....ند منم اشکام در اومد آخه آدرین چطوری میتونه دو نفر را ببوسه با گریه رفتم سمت آدرین و آن دو را از هم جدا کردم و یک سیلی مهکم زدم به آدرین زدم گفتم چجوری میتونی وقتی من زا بو...دی هنوز هم دو دل باشی هان:با داد اون رو میبوسی و بعد هم من را دیگر با من حرف نمیزنی پسره ی خاک بر سر آدرین:مرینت اثلا توقع نداشتم که این کار را کنی همین الان از جلوی چشم های من دور شو برو مرینت:باشه بی معرفت رفتم به سمت هواپیما و شروع کردم به جمع کردن وسایلم از زبان آدرین:چند دقیقه بعد از رفتن مرینت به خودم گفتم که خیلی بعد با او حرف زدم این حرف ها از دهنم پریدن بیرون و سری دست کاگامی را ول کردم و راه افتادم سمت هواپیما

وقتی رسیدمدیدم مرینت دارد وسایلش را جمع می‌کند و گریه می‌کند منم سری رفتم پیشش و گفتم مرینت من را ببخش من اون موقع نمی‌دانستم چی بگویم و از دهنم پرید بیرون مرینت:آدرین تو قلبم را شکستی تو من را شکستی راستش رو بخواهی من از همون موقعی که چتر را به من دادی عاشقت شدم ولی همیشه وقتایی که میخواستم بگویم به پته پته می افتادم آدرین:چی تو تو تو تو عاشق من بودی پس چرا به من نگفتی مرینت:آدرین وقتی این را گفت سری پرید و من را بغل کرد منم گریه هایم را در بغل او خالی کردم

داشتیم هم دیگر را بغل میکردیم که دیدم کاگامی آمد و گفت آدرین دیگه بسه من نمیتوانم ببینم که بین دو نفر گیر کردی مرینت: منم کاگلمی و مرینت هم زمان :پس باید تا ۱۰ دقیقه ی دیگه بگی کدوم رو میخواهی

دوستان از قسمت بعدی داستان باحال تر هم می‌شود پس منتظر باشید

بای بای