خب بچه هاااا اینم پارت دومه مدرسه یMBTI:)
entpوestp دویدند به طرف intj. منم پشت سرشون مثل سگ دویدم. خوشبختانه خانم شیلی به بیرون کلاس رفته بود، وگرنه سه تامونم تنبیه میشدیم. از اونجایی که من خیلی خوب میدوئم، بهشون رسیدم. دهنشونو گرفتم و گفتم: شما دوتا اسکل برای دو دقیقه هم که شده نمیتونین خفه شین؟؟ هردو سرشان را به نشانه ی نه تکان دادند. نگاه تهدید آمیزی کردم به دوتاشون کردمو روبهintjلبخند زدم:(ببخشیدintj، این دوتا اسکل امروز خیلی دیوونه شدن!) intjگفت:(مثل همیشه!)
لبخند زدم و نشستم سر جام.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
سلاممممم ، خیلی حق بود دنبال شدی
من بودم اون ۲ تا رو به جای قورباقه تشریح میکردم 😁🤣🤣
پارتت بعددددددد پلییییززز
جد من intpهم با یکی کاپل شه😂
داستانت همه جوره باحاله 💜✨🤧
عالییی
تو رو خدا یکم از isfp بذار؛-؛..💔🙏🏻
خیلی خوب بود منتظر پارت بعدی ام:))😂
مرسیی:)
احتمالا فردا بزارم پارت بعدی رو. 💜
چ عالی😃
عالی بود
مرسییی:)
زود تند سریع پارت بعد 😂🤌🏻
😂💜
پارت بعدی
پارت بعدی
پارت بعدی
پارت بعدی
پارت بعدی
پارت بعدی
پارت بعدی
چشم😂💜
خیلی باحال بود داستانت باحاله
مرسیی:)