ناظر عزیز به خدا بار سومه دارم مینویسم لطفا منتشر کن♡
*داستان از زبان دکو است*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صبح با صدای ظرف های شکسته از خواب بیدارشدم
وایسا مگه این اتاق در کجا قرار داره
بلند شدم دو تا لباس توی اتاق بود یکیش یه شلوار جین مشکی چسبون(پارازیت اقا پارازیتتتتت دقت کنین اینجا دکو قدش یلنده یعنی از باکوگو بلند تره) با یه هودی سفید و اون یکی یه پیراهن سفید به همراه شلوار (این شلوار مال کت وشلوار چی میگن بهش) و یه پلیور مشکی بود عجب
اینارو کی گذاشته بود اینجا؟ پیراهن و شلوارو پوشیدم
صدای شکستن چند ظروف*
در اتاقو باز کردم
: شماها چتونه؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
پارت بعدی کی میادد؟:))
تا حدود میشه گفت ولش کردم کسی زیاد خوشش نیومده
منتشرم دیر به دیر میشه
واو خیلی جالب بود
مرسی♡
عالی بود
مرس♡