551•خلاصه‌لایو‌جیمین•551

"💜 دلم برات تنگ شده ، امروز چیکار میکنی؟ " 🐥من امروز کار زیادی نمیکنم ، دل منم براتون تنگ شده بود برای همین اینجام !🐥 بالاخره اومدم !سلام~🐥 مدت زیادی گذشته ! آه قلبم داره تند میزنه من خیلی هیجان زدم 🐥باید موکبانگ انجام بدم ؟ گرسنمه موهام ...🐥همگی دو روز پیش سالگرد ده سالگیمون بود ، میخواستم اون موقع بیام ولی میخواستم بذارم شما بچه ها جشن بگیرین و بهم گفتن که امروز برنامه خاصی برای فستا ندارن پس امروز اومدم بهتون میگم من چیکار می کردم🐥 من خوب غذا میخوروم و سخت کار می کردم ، روی موسیقی کار می‌کردم 🐥سه ماهی میشه که پروموت هام تموم شده و موهام بلند شده برای همین نمیدونم که باید بذارمشون بلند تر بشن یا کوتاهشون کنم ؟! مدل موی جدیده ؟؟ نه..فقط موهام بلند تر شدن ، باید ببندمشون ؟

🐥من خیلی سخت رو موسیقی کار میکردم و به این میکردم چیکار میتونم برای شماها بکنم 🐥همگی از سالگرد ده سالگیمون لذت بردی؟ شنیدم خیلی ها برای جشن گرفتن فستا اومدن کره " 💜سلامت باش "🐥 سلامتی من الان کاملا روبه راهه ، نگران نباشید.لطفا مراقب خودتون باشید .من خوبم ، نگرانم نباشید 🐥جیمینی پابو *یعنی جیمین دیوونه/خنگ* 🐥شما هنوز این جمله‌ی اسطوره ای رو یادتونه؟*میخاین بگم؟👀*🐥هوبی هیونگ رو دیدم ؟ هنوز نه ، ولی بعد از اینکه کارام رو سروسامون دادم و تموم شدن میرم می بینمش ، دیروز داشتم بهش فکر میکردم .

🐥دهمین سالگردمونه و داره میگذره ومن خوشحالم اما فکر نمیکنم اینجور احساسی باشه که انگار دارم گریه میکنم ؟ من نامه هایی که تو ویورس نوشنه بودین رودیدم و اینکه چطوری همتون خوشحال بودین و یه عده تون گریه میکردین پس من دلم خواست که ببینم ، چطوری دارین گریه میکنین * میخنده*

دوباره داستان دعوای جیمین و کوک از زبون جیمین😭😭🤣*🐥من لایو جی کی رو دیدم ! اوکی بزارید راجب این بهتون بگم. یادم نمیاد اما جوون بودم و فکر میکردم که همیشه کارم درسته. منو تهیونگ و جونگکوک باهمدیگه بودیم و من به جونگکوک گفتم باید با هیونگات بهتر باشی و خنده دار بود چون منم جوون بودم 🐥و خیلی عصبانی شدم و یکم چیز میز بهش گفتم و زدم رفتم و جونگکوک بچه هم ناراحت شد ..کلماتم خیلی خشن بودن و ما تو اتاق تمرین بودیم و منم رفتم خوابگاه..چندباری ازش تماس دریافت کردم و اینطوری بودم که هی زنگ نزن بهم . اما اون داشت گریه میکرد و می گفت نمیدونم کجام ، منم بهش گفتم اگه میتونی یه تاکسی بگیر و جلوی در منتظرش موندم و یهو شروع کرد بارون گرفتن اونم خیلی شدید 🐥یه جایی بود که برای فرار از بارون زیرش پناه میگرفتیم اونجا و بهم گفت متاسفه ، روز بعدش یه چیزی برای ضبط داشتیم ، چشماش خیلییییی پف کرده بود اونروز چه سالی بود ؟ ۲۱ سالم بود ؟ فکر کنم هشت سال پیش بود..من واقعا احساس گناه می کردم و اعضا هم زیاد راجبش حرف زدن ! 🐥راجب اتفاق دامپلینگ هم همینطور ! یادم نمیاد دیگه چی هست ولی وقتی اعضا دوباره جمع بشن ، کلی چیز یادمون میاد ! "💜 دعوا نزدیکترتون کرد؟"🐥 آره اینطور فکر میکنم چون ما تونستیم همدیگه رو ببخشیم و شخصیت همدیگه رو بهتر بدونیم..

کامنتای تهیونگ* 🐻: میتونی برای ۵ ساعت لایوت رو ادامه بدی؟ 🐥 : تو میتونی برای ۵ ساعت کامنت گذاشتن رو ادامه بدی؟ 🐻: نچ فکرشم نکن 🐻 : موفق باشی

"💜 جیمینا پسرم گریه میکنه و میگه میخواد غذا بخوره ، اما من می خوام لایو رو نگاه کنم " 🐥لطفا رو بخور این بعدا آپلود میشه ! پسرت گریه میکنه برو برو غذا غذا بخوربه 🐥 آهنگ Love Letter از آرمی ها گوش دادم؟ میتونم الان سرچ کنم و پیداش کنم 🐥دو روز پیش منتشر شده ! بیاین بهش گوش بدیم ، خدایا اونا یه آهنگ ساختن و منتشر کردن؟ همه‌ی صداها متفاوتن . 🐥این دیگه چیه ! اونا روز سیزدهم آپلودش کردن ! من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.. آهنگ واقعا خوبه چه هدیه‌ی زیبایی ، ممنونم ! 🐥همه تون به این آهنگ گوش دادید ؟ ممنونم ، بی‌تی‌اس گروهیه که به عنوان هدیه یه آهنگ آهنگ میگیره *عی‌جانم جیمینم به اهنگه گوش کرد😭💅*🐥 تماشا کردن کامنت هاتون خیلی سرگرم کننده‌ست ، شما چیزهای مختلفی میگین و داستان های متفاوتی تعریف میکنین

🐥همگی گوش بديد ، من میدونم لبام بزرگه پس... لقب من چیه ؟ شماها وقتی لبای درشت منو می بینید چی صدام کنید ؟ اوه آره نوک . اردک؟ اما نوک اردکا خیلی بلنده... اما می بینید؟ فقط لب بالاییم سفید میشه. پس به خاطر همین هر وقت میام جلوی شما بالم لب رنگی میزنم ! خب پس میرم بالم لب بیارم فکر کنم لبم خیلی قرمز شده.. فقط روی لب بالام ، بالم لب زدم " 💜حتی اگر بالم لب هم نزنی بازم خوشگلی"🐥من روی لب هام حساسم ~ لب هام مثل ماهی قرمزه؟؟؟ بچه ها از موضوع اصلی دور نشیم چی بخورم؟🐥 اونایی که خارج از کشورید ، از کنسرت یونگی ~ هیونگ لذت بردید ؟ یونگی هیونگ ما ~ اوه بله من باید در مورد این بهتون بگم 🐥 وقتی آمریکا بودم منم به کنسرتش رفتم . اون فوق العاده بود . احساس می کنم مدت زیادی گذشته از وقتی بین چنین جمعیتی بودم

🐥 وقتی به کنسرت آرتیستای دیگه و یا مصاحبه ها شماها متفاوتید . شماها واقعا زیبایید . وقتی دقت تونم خوندن و رقصیدن شما رو ببینم . یونگی هیونگ ازم پرسید " چطور بود ؟ این باعث شد تو هم بخوای اجرا کنی؟"🐥 این خیلی برای من الهام بخش بود و خیلی بهم خوش گذشت .من نتونستم اجرای آخرو ببینم و به خاطر همین ناراحت بودم ! اما وقتی اون برگرده کره کلی بهم خوش میگذره.🐥دیدن شما از نزدیک خیلی حس خوبی داشت . آرمی های کنار من سلام میکردن اما وقتی یونگی هیونگ شروع به اجرا میکرد اونا هم شروع به رقصیدن و خوندن می کردن ، انرژی حضار بهترین بود

🐥نمیتونم در مورد زمان دعوای خودم و تهیونگ بهتون بگم ! پنجاه ،پنجاه‌ست ( یعنی موقعیت دو جانبه‌ست ) پس باید در موردش با تهیونگ صحبت کنم !🐥 کاش دستم یه کم بزرگتر بود.چرا دستم اینقدر کوچیکه🐥 بعد از لایو چیکار میکنم ؟ من یکی از غذاهایی که شما بچه ها پیشنهاد کنید رو می خورم ! 🐥وقتی برسم خونه ، لباس هام رو در میارم و میرم روی مبلم و تا زمانی که غذام نرسه ، هیچ حرکتی نمیکنم . فقط برای آب خوردن تکون میخورم .🐥 باشه بچه ها ، شما رو میذارم توی جیبم واو این جدید نیست ؟ شما بچه ها رو توی لایو میذارم تو جیبم و فرار می کنم بچه ها توی جیبم چه حسی داره خوبین ؟*کدوم فندومی تاحالا رفته تو جیب ایدلش؟🙋🏻‍♂️هه*

🐥عکس چیزی که قراره بخورم رو بعدا آپلود میکنم و همگی ، برین سراغ کارهاتون 🐥میخوام برم خیلی گرسنم و خوابم میاد 🐥چرا تعداد بیننده هابالا میره ؟ من دارم میرماااا با تشکر از شما این آهنگ ، یک هدیه فراموش نشدنی برای بی‌‌تی‌اس شد..حالا برم خدافظ

جیمینی که قرار بود راجب شامش با خبرمون کنه... هرچند ساعت یبار تو ویورس اعلام وضعیت میکرد😭💅