
خب اینم وارت دوم لذت دوستان لذت😉😌😂😂😂😂😂 تازه از این به بعدم میخوام زیاد بنویسم😚😚😚😚
من همیشه از فرم ضایع مدارسمون بدم میاد و همیشه باید تظاهر کنم خوشحالم اما همیشه از این قانون مدرسه بدم میومد. توی همین فکرا بودم که یهو سنگینی نگاه یکی رو روی خودم حس کردم رومو برگردوندم دیدم یه پسر چندش که اسمش تینائون بود (حالا یه اسم چرتو پرتی در آوردم خودتون به بزرگی خودتون ببخشید دیگه) که پارسال هم باهام درس میخوند پسر بدی نبود ولی من ازش بدم میومد همیشه ضایع بازی در میاورد حتی یک بار هم بهم گفت دوستم داره اما من با یک مشت جانانه هم خودمو خلاص کردم هم تینائونو میدونید مشت جانانه رو از کی یاد گرفتم؟ از آرو، آرو خیلی محکم مشت میزنه یکبار یه پسر مزاحمش شده بود چنان مشتی بهش زد که پسره دیگه از جاش بلند نشد برای همین منم ازش تقاضا کردم بهم مشت جانانه یاد بده 😂😂😂😂 به هر حال رومو برگردوندم و دیگه بهش نگاه نکردم دقیقا پیش من یه پسر وایساده بود که مثل من به اطرافش کم اهمیت میداد(حالا چقدرم که کم اهمیت میدی همش نگاهت رو دوروبرته😂😂😂) دیگه جایی رو نگاه نکردم به حرف های مضخرف مدیرمون گوش دادمو گوش دادمو گوش دادمو ا تموم شو دیگه نکبت😂😂😂😂😆 تا اینکه گفت دیگه برین سر کلاساتون داشتیم میرفتیم که توی سالن مدرسه یکی از دخترا داد زد(علامت دختره&) &جیمینی اووپااااااااااااااا یهو همه حمله کردن به اون هفتا کاسومی گفت بریم دیگه ایش خستم شد (بچه ها میخوام علامت گذاری کنم خب علامت آرو(:) علامت آکمی(_) علامت کاسومی(/) علامت ایزامی(+) علامت آمایا(«) علامت میکا(؛) علامت تسوکیکو(!)) خب بعدش جیمینه گفتش وای نه الفرار یکی از دخترا خودشو هی میچسبوند به اون پسره که موهاش حالت داشت (منظور نویسنده😜تهیونگه) بهش میگفت اوپا اوپا موهامم خوبه؟ قرار بزاریم؟ لباسام خوبه؟ خوشکل شدم؟

بعدش پسره بهش گفت یه سوال دختره گفت بپرس اوپااا. پسره گفت ببین میشه ولم کنی؟ لطفا. دختره خودشو چسبوند به دست پسره گفت نه اوپا من ولت نمیکنم. بعدش پسره دستشو کشید کنار گفت بریم دیگه بعدش تا داشتن رد میشدن پسره یه نگاهی بهم انداخت و بی اهمیت رد شد بعدش تسوکیکو گفت بابا بریم سرکلاسامون این فیلم هندیا چین دارین نگاه میکنین اه بریم دیگه بعدش خیلی بی اهمیت داشتیم میرفتیم یهودیه دختره اومد گفت شماها خبر دارین چی راجع بهتون میگن؟ کاسومی گفت مهم نیست دختره گفت میدونستین از هفتا دخترای جذاب مدرسه شدین؟ همه جا راجب این اکیپ هفت نفره دخترونه شما حرف میزنن. بعدش ایزامی گفت ما که کلا یه روزه اومدیم تو این دبیرستان کی وقت کردن ماهارو ببینن😕 دختره گفت نه توی این دبیرستان خبر زود به گوشا میرسه😉 بعدش آمایا گفت کلاسمون شروع شد ها بعدش رفتیم سر کلاس دیدیم اونجا پر دختره رفتیم جلوتر دیدیم دوباره همون پسرا نشستن بعدش تسوکیکو گفت رقابت جانانه ایول رقابت و دوست دارم😌 بعدش من گفتم کدوم رقابت بابا اه هممون نشستیم پیش همدیگه یهو معلم هنر اومد داخل همه برگشتن سر میزاشون معلم گفت سلام من خانم هاروئو هستم خانم کیم هاروئو میتونید بهم بگید خانم کیم . همه باهم گفتیم سلام خانم کیم یهو خانم کیم گفت خب من حضور و غیاب میکنم شماها پاشین خودتونو معرفی کنید. معرفی کردیمو اینا بعدش گفت خب خبر دارین که فردا میرین اردو منم همراهتون هستم فردا تا سه روز شما با من هنر دارین میبرمتون توی طبیعت و کوه و ساحل بهتون نمونه کار میدم از مناظر طراحی میکنید خب؟ الان هیچ کاری نمیکنیم آزادین تا آخر زنگ منم میرم بیرون فعلا یهو همه گفتم خداحافظ خانم کیم یهو تا خانم کیم رفت بیرون همه ی دخترا شروع کردن دوباره بدو بدو همه رفتن سر میز اون پسرا آرو گفت خیلی روی مخن من که با هیچ پسری حرف نمیزنم مگر اینکه باهاش کار داشته باشم بعدش یهو یکی از پسرای کلاس داد زد خوشکلا بیاین پیشم یهو کاسومی گفت تو بپا با دماغ نخوری زمین یهو پسره گفت نه بابا این چه حرفیه تو بیای من دیگه نمی افتم (عکسی که روی تست میبینین عکس مدرسه هس)

بعدش کاسومی گفت باشه نیفت. پسره دیگه خفه خون گرفت از این خندم میگرفت یهو یکی از در اومد تو گفت استخر مدرسه بیاین ببینین همه دویدن هممون اومدیم گفتیم اینجا که چیزی نیست یهو دیدیم همه دارن بهمون از اون خنده های شیطانی میکنن یهو یکی از دخترای مدرسه منو هل داد توی آب طوریکه نفهمیدم چی شد. (از زبان آرو) یهو دیدم یکی میکا رو محکم هل داد توی آب میکا شنا بلد بود ولی مبتدی بود کاملا بلد نبود خودشو بکشه بیرون هیچکس کمکش نمیکرد داشت غرق میشد تا من خواستم بپرم توی آب دیدم ایزامی پرید توی آب ایزامی از همه بهتر شنا میکرد به اون هفتا پسر که نگاه کردم دیدم همشون سر اشون پایینه دیگه بهشون اهمیتی ندادم فقط دیدم ایزامی میکا رو از آب آورد بیرون ولی میکا بیهوش شده بود ایزامی داد زد میکا میکااااااا میکا هنوز بیهوش بود من گشتم ببینم کی میکا رو هل داده بود که یهو دیدمش رفتم یقشو گرفتم دیدم همون دخترس که خودشو میچسبوند به تهیونگه یهو گفتم چرا اینکارو کردی دختره هیچ ری اکشنی نشون نداد و خیلی خونسرد به من خیره شده بود یهو داد زدم چرا اینکارو کردی اونم داد زد بخواطر عشقم -به خواطر عشقت؟ &آره عشقم. -بگو ببینم این عشقت کیه و به دوست من چیکار داره؟ &عشقم؟ یهو به تهیونگ نگاه کرد گفت نمیخوای چیزی بهش بگی؟ تهیونگ داد زد احمق! نه تو عشق منی نه من دوست دارم حالا گمشو برو جهنم. یهو دختره داد زد تا کی میخوای اینطوری کنی؟ بلاخره همه یه روزی به عشقشون میرسن پس تکلیف من چیه؟ (علامت تهیونگ+) +من حاضرم با خر ازدواج کنم تا تو. بعدش رفت سمت میکا بلندش کردو با همه رفتن سمت اتاق پزشک. من دختره رو پرت کردم اونور -تو خیلی کثیفی&گمشو -کثافت &خفه شو -اون بیچاره اگر یه درصد هم شک داشت که دوستت داره اونم پرید بعدش هم رفتم سمت بچه ها دیدم میکا خیلی عصبیه یه طوری نگام کرد که فکر کردم الان خفم میکنه به کاسومی گفت سوئیچ رو بده(از زبان میکا) چشمامو باز کردم اما دیدم تو بغل یکی هستم سرمو آوردم بالا یهو دیدم این همون تهیونگست بعدش سریع خودمو هل دادم از بغلش افتادم بیرون یهو شوکه شد من خیلی عصبانی شدم دیدم سر تا پاهام خیسه یهو تهیونگه گفت لطفا بد برداشت نکن من فقط داشتم میبردم تون اتاق پزشکی همین من گفتم صد سال سیاه نمیخوام برم اتاق پزشکی هلش دادم اونور از بین بچه ها رد شدم ماسکمم پرت کرد تو صورت یکی از دخترای مدرسه ( عکس تست قیافه ی میکا وقتی که بی اهمیت از بین همه رد شد)
خب استراحت😁😁😁😁

روندم تا خونه نمیدونستم انقدر میتونه مضخرف باشه ولی من برا دنس و خوانندگی تست دادم اگر قبول شدم از طرف مدرسه اودیشان میدیم و آیدل میشیم اما مدرسه انتخاب میکنه که چه کسایی باهم باشن و این یکم کار مارو سخت میکنه😣 (از زبان آکمی) خب میکا که رفت ولی اون پسره خیلی بی اهمیت راهشو گرفت رفت اما ما خیلی نگران میکا بودیم شاید حالا بلایی سر خودش بیاره چون عصبیه رفتیم سر کلاس اما من برای معلما توضیح دادم چه اتفاقی برای میکا افتاده برای همین اونا گفتن مشکلی نیست همه ی زنگا تموم شدن برای خودم داشتم از توی راهروی مدرسه رد میشدم که یهو یه صدایی به گوشم خورد صدای خوانندگی بود فکر کنم یکی داشت تست میداد اما خیلی صداشو دوس داشتم صدای مربی رو میشنیدم که میگفت آفرین سوک جین فهمیدم اینم از همون پسر خوشتیپای مدرسه ست دیگه به هیچی گوش نکردم همینطوری رفتم که کاسومی داد زد آکمی بیا داریم میریم منم بدو بدو رفتم سوار شدم(از زبان آمایا) سوار شدیم داشتیم میرفتیم که تسوکیکو گفت میخوام برم خرید برای فردا چون وسایل طبیعت گردی میخوام بخرم بعدش کاسومی گفت باشه اول بزار ببینم دوستت زندست؟ بعدش راننده ی تا کسی گفت مگه چی شده؟ بعدش کاسومی گفت لطافت سرتون توی کار خودتون باشه آقا .آقاهه خفه خون گرفت.بلاخره رسیدیم (عکس تست عکس خونشون از نمای بیرونه)

بعدش من رفتم توی اتاقم لباسام رو عوض کردمو اینا اومدم بیرون گوشیم صدا داد دیدم پیام اومده گوشی رو برداشتم دیدم یک شماره ی ناشناس بهم پیام داده بود که به دوستت بگو که بد برداشت نکنه و از فردا بیاد دبیرستان چونکه دوست من خیلی عصبانیه. بهش جواب دادم ببخشید شما کی هستید و شماره منو از کجا آوردین؟ بلافاصله پیامم رو دید و جواب داد من جیمینم و شماره رو از توی دفتر یادداشتت که جا گذاشته بودی پیدا کردم. بهش جواب دادم ببینید آقای پارک الان دوست من در اون حالیبعدش من رفتم توی اتاقم لباسام رو عوض کردمو اینا اومدم بیرون گوشیم صدا داد دیدم پیام اومده گوشی رو برداشتم دیدم یک شماره ی ناشناس بهم پیام داده بود که به دوستت بگو که بد برداشت نکنه و از فردا بیاد دبیرستان چونکه دوست من خیلی عصبانیه. بهش جواب دادم ببخشید شما کی هستید و شماره منو از کجا آوردین؟ بلافاصله پیامم رو دید و جواب داد من جیمینم و شماره رو از توی دفتر یادداشتت که جا گذاشته بودی پیدا کردم. بهش جواب دادم ببینید آقای پارک الان دوست من در اون حالتی نیست که من بخوام کار دوست شما رو براش توجیه کنم و اون عصبی تر از دوستتونه اما من سعی میکنم حالشو بهتر کنم اما باز هم بهتون میگم قول نمیدم سعی خودمو میکنم. بعدش سین کرد و جواب داد ممنون و دوتا استیکر کیوت فرستاد.منم گفتم خواهش میکنم😛 (عکس تست عکس اتاق دختراست)

بعدش من رفتم توی اتاقم لباسام رو عوض کردمو اینا اومدم بیرون گوشیم صدا داد دیدم پیام اومده گوشی رو برداشتم دیدم یک شماره ی ناشناس بهم پیام داده بود که به دوستت بگو که بد برداشت نکنه و از فردا بیاد دبیرستان چونکه دوست من خیلی عصبانیه. بهش جواب دادم ببخشید شما کی هستید و شماره منو از کجا آوردین؟ بلافاصله پیامم رو دید و جواب داد من جیمینم و شماره رو از توی دفتر یادداشتت که جا گذاشته بودی پیدا کردم. بهش جواب دادم ببینید آقای پارک الان دوست من در اون خالی نیست که من بخوام کار دوست شما رو براش توجیه کنم و اون عصبی تر از دوستتونه اما من سعی میکنم حالشو بهتر کنم اما باز هم بهتون میگم قول نمیدم سعی خودمو میکنم. بعدش سین کرد و جواب داد ممنون و دوتا استیکر کیوت فرستاد.منم گفتم خواهش میکنم😛 (عکس تست عکس اتاق دختراست)
بعدش تسوکیکو اومد توی اتاقم گفت بیا ناهار بخوریم منم گفتم باشه الان میام بعدش رفتم پایین باهاشون ناهار خوردم بعدش تسوکیکو به میکا گفت ببین میکا تو دیگه از آرو هم منحرف تری ببین پسره عاشقت نشده بزار از الان خیال خودتو راحت کنم پس بد برداشت نکن پسره فقط میخواست کار اون دختره ی چندشو جبران کنه منم بودم همین کارو میکردم بعدش میکا گفت میدونم بابا بعدش ایزامی گفت پس بریم خرید؟ اکمیه گفت بریم. همه پا شدیم لباس پوشیدیم که بریم بیرون (از زبان کاسومی) رفتم توی اتاقم لباسامو عوض کردم اومدم بیرون
خب تا پارت بعدش😄✋✋✋👋
😆😆😌😆😇
و بهم بگید که چطوری ادامش بدم؟ غمگین /طنز/اکشن/رمانتیک
حرفی ندارم بای👋👋👋
⠀⠀◣ ◢ ⠀⠀█ █ ⠀⠀█ █ ⠀⠀◤ ◥ 💜BTS💜
💞💞💞💞💞💞☯💕☪
دوستتون دارم kiss you 😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ممنون که نظر میدید بچه ها بقیه ی داستانو توی این اکانتی که باهاش نظر دادم ببینید چون اون اکانتم خراب شده😍😍😍
عالییب بود من برسی اش کردم
آفرین 😍عالی بود ادامه بده 🤗