
منتشر؟!

(آنچه گذشت😐: کوک دست ا.ت رو میگیره و پرت میکنه توی یکی از کلاس های خالی) ا.ت: ولم کن دیوونه دستمو شکوندییییی کوک: پس جاتو عوض نمیکنی؟ ا.ت: توروخدا ولم کن باشه باشه جامو عوض میکنم توروخدا منو از اینجا ببر بیرون کوک: نه نه بیخودی تقلا نکن تو باید ادب شی😈 یهویی یه بطری آب از کیفش بیرون آورد ا.ت: نه نکن توروخدا از زبان ا.ت یهویی یه بطری آب یخ روم خالی شد کوک: کوچولو حالا فهمیدی من کیم؟ کوک موهای ا.ت رو میگیره + چرا جواب نمیدی؟ اومم نکنه ترسیدی زبونت بند اومد؟ ا.ت: ف... همیدم( با صدای لرزون) کوک: خوبه حالا برو بیرون

ا.ت: مگه من چه گناهی کردم؟ کاشکی هیچوقت به این مدرسه این شهر نمیومدم.... کاشکی🙂 (توی خونه ا.ت) مامان: سلامم دخترم روز اول مدرسه چجوری گذشت؟ وایسا ببینم تو چرا خیسی؟ ا.ت: چیزی نیست گرمم بود روی خودم آب ریختم بابا نیست؟ مامان: از دست تو نه رفته شرکت جلسه داره ا.ت: آها من میرم لباسمو عوض کنم ا.ت رفت توی اتاقش و لباساشو عوض کرد مامان: دخترم بیا ناهار ا.ت: باشه مامی الان میام وایسا خودمو خشک کنم سشوار رو برداشتم و موهامو خشک کردم ا.ت: اوفف مامان عطر غذات همه جا رو پیچیده مامان: ایش زیاد حرف نزن بشین غذاتو بخور ا.ت: چشم (بعد ناهار) + مامی من امتحان دارم میرم درس بخونم _باشه عزیزم برو (ساعت 8 شب) ا.ت: سلام بابا🌝 بابا: سلام دخترم بیا شام بخوریم ا.ت: میخواستم باهات حرف بزنم وقت داری؟ بابا: باشه عزیزم الان میام

بابا: بفرما من خیلی گشنمه😑 ا.ت: بابا میشه من برم یه مدرسه ی دیگه؟ حتی اگه دولتی هم بود اشکال نداره بابا: چیشده؟ اذیت میشی؟ ا.ت: نه نه فقط یکم امکاناتش کمه بابا: اینم شد دلیل آخه؟ دخترم ما قراره اینجا زندگی کنیم باید عادت کنی بعد دولتی که امکاناتش بدتره خواستم چیزی بگم که یهو مامان صدامون کرد مامان: شما کجا موندین نمیاین غذا سرد شدها ا.ت: بابا تو برو من خیلی خوابم میاد بابا: باشه هرجور راحتی و بعد بابا رفت ا.ت: ببینیم این آقای جئون فردا چه بلایی سرمون میاره

(فردا صبح) ا.ت: استاد میتونم وقتتون رو بگیرم استاد: حتما ا.ت: میشه جای من رو عوض کنید؟ استاد: دلم میخواست بگم آره ولی متاسفانه همه نیمکت ها پرن ا.ت: میفهمم ممنونم استاد: خواهش میکنم رفتم توی کلاس داشتم درس میخوندم که یهو یکی اومد کنارم دختر: سلام ا.ت: سلام دختر: میتونم اسمت رو بپرسم؟ ا.ت: من ا.تم دختر: منم لیام ا.ت: خوشبختم دختر: همچنین دختر: خدا به دادت برسه ا.ت: چرا؟ دختر: تو پیش بد بوی مدرسمون میشینی ا.ت: خودم قبلا فاتحه امو خوندم دختر: نگران نباش اگه کاریش نداشته باشی کاریت نداره ا.ت: والا اون دیوونه بی دلیل بهم گیر داده دختر: شاید روت حساسه ا.ت: ول کن توروخدا دختر: داره میاد من میرم ا.ت: باشه کوک اومد نشست کوک: دیروز بهت حالیت نکردم که اینجا نشینی؟ ا.ت: استاد قبول نکرد کوک یهو عصبی شد و......

شرایط برای پارت بعدی: 20 لایک و 10 کامنت🌝☂️ خوشگلا ممد پارت اول رو حذف کرد من بعضی از کلمات رو تغییر دادم تا رد نکنه🌝🌸
چالش: بنظرت کوک با ا.ت چیکار میکنه؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بعدی نمی زاری؟
اگه زnده موندم میزارم
بعدی می خوام
این پارت یه هفته تو بررسی بود🗿✔️
9
9
8
8
7
7
6
6
5
5
4
4
3
3
2
2