یکی از روز هایه خسته کننده هاگوارتز بود هوف باید میرفتم کلاس اسنیپ هعی امروز با اسلیترین کلاس داشتیم تویه اسلیترین پسری هست که بد جور دوسش دارم اون نمیدونه من دوسش دارم اگر هم بدونه مطمئنن براش مهم نیست من یک ریونکلاوی هستم و اون فقط با هم گروهی هایه خودش دوست میشه ۳ سال تمامه که نمیتونم حسم و بهش بدم دوستم مایا خیلی اصرار داره که بهش بگم اما روم نمیشه اون پسر واقعا جذابه اسم دریکو هست دریکو مالفوی
ردام و پوشیدم و موهامو باز کردم و شونه کردم کل هاگوارتز خیلی منو دوست داشتن بهم میگفتن پرنسس هاگوارتز ولی چه فایده که اونی که منو دوسش دارم دوسم نداره در حال رفتن به کلاس اسنیپ بودم که یه پسر گیریفندور اومد جلوم من ترسیدم گفت : هی پرنسس کجا گفتم : میرم کلاس گفت : من نمیزارم با یه وردی که انقدر حالم بد بود نشنیدم و اون منو بی هوش کرد
به هوش که اومدم دیدم تو درمانگاه هستم به دور و اطرافم نگاه کردم با چیزی که دیدم واقعا شوکه شده بودم اون اون مالفوی بود اومده بود پیش من تا حالم خوب شه باورم نمیشه تا دید من به هوش اومدم گفت : سلام و یه لبخندی زد گفتم : سلام شما اینجا چی کار میکنی گفت : من متوجه اون لحظه بودم که شما بی هوش شدی بخاطر همین اوردمت درمانگاه پیش خانم پامفری
شوکه شدم گفتم شما منو میشناسین گفت : چرا نباید زیبا ترین دختر هاگوارتز پرنسس هاگوارتز رو نشناسم خیلی خوشحال شدم واقعا غیر غابل توصیف بود اصلا نمیدونستم باید چی کار کنم
خوب عشقم مرسی که رمانو خوندی نظرت فراموش نشه ادامه بدم یا نه
اگه دریکو رو دوست دارید لایک کنید 💚🥺👍🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
هلوووو اگه ایتا داری به گروه ما میای🥲
https://eitaa.com/joinchat/4148363683C337e3d4e51
همه میتونن بیان بیبی🙂
هلو منم ایتا دارم با یه هاگ زدم اگه میخواین بیاین برین تو قسمت پیام هایه ذخیره شده بنویسید @roza334 اینو که بزنین روش پی ویم میاد
خیلی قشنگه زودتر پارت بعدی رو هم بزار😍
مرسی
چشم