طنز باحال

‏داشتم تمرین آواز می‌کردم بابام اومد تو اتاق گفتم چطور بود؟ گفت بی‌نظیر بود بعد یه مشت پنبه برداشت رفت

زحمت بکش پول جمع کن زن بگیر بچه دار شو با کلی زحمت و خرج پسر بزرگ کن ریش و سیبیلاش که درومد روسری سرش کنه دابسمش بسازه

سوار اتوبوس وی آی پی بودیم ، راننده کولرو گذاشته بود آخرین درجه! انقد هوای اتوبوس سرد شد صندلی بغلیم از خواب بیدار شد گفت: داداش این کولر و کم کن پنگوئن که بار نزدی

صبح پامیشی یه ساعت درس میخونی به ساعت نگاه میکنی میبینی فقط ده دقیقه گذشته، ده دقیقه گوشیتو چک میکنی به خودت میای میبینی صدات ميكنن برا شام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‏بابام از عمه‌ش پرسید میری مترو جا هست بشینی؟ گفت بلخره یه خری پیدا می‌شه جاشو بده بهم=)))))) خلاصه از دید اونا اینطوری‌اید وقتی این‌کارو می‌کنید.

حیف نون ﺍﺯ ﺍﻧﯿﺸﺘﻦ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﺑﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻫﻨﺖ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﺮﺩ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﮔﺮﻡ؟ ﺍﻧﯿﺸﺘﻦ ﮔﻔﺖ : ﺳﺮﺩ ﺍﺳﺖ!!! حیف نون ﮔﻔﺖ : ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻫﻮﺍ ﺳﺮﺩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺖ ﻓﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮔﺮﻣﺶ ﮐﻨﯽ؟ ﺍﻧﯿﺸﺘﻦ ﮔﻔﺖ : آﻫﺎ ﭘﺲ ﮔﺮﻡ ﺍﺳﺖ. حیف ﮔﻔﺖ : ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻨﮏ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﻓﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ!؟ ﺍﻧﯿﺸﺘﻦ ﮔﻔﺖ : اگر بگم اشتباه کردم ﻭﻟﻢ میکنی؟؟😄😅😂

مرد به پذیرش هتل : سریع بیاین من و همسرم دعوامون شده میخواد خودشو پنجره هتل بندازه بیرون پذیرش هتل : اما این مسئله کاملاً شخصیه… مرد :مسئله شخصی چیه آقا ؟! وقتی پنجره باز نمیشه ، مربوط به هتله😆😂

مهر مادریو من جایی فهمیدم ک مامانم گفت پاشو میوه هست بخور گفتم نمیخوام گف پاشو داره خراب میشه:|

من با هر نوع خشونت مخالفم؛ ولی اونی که وقتی ظرف میشوری هی ظرف اضافه میکنه رو باید با کفگیر سر برید.

دوس دارم بابام حین مو.اد کشیدن مچمو بگیره ولی وقتی نصف شب تو آشپزخونه دارم نون پنیر می‌خورم منو نبینه. تو نگاش یه تو چرا هیچوقت سیر نمیشی بدبخت خاصی هست.