

اگه قرار بود یه شب بدون اینکه فرصت اینو داشته باشین تا با کسی خداحافظی کنین بدزدنتون و ببرنتون به یه مدرسه جادویی چیکار میکردین؟؟می رفتین یا نمیتونستین از خانواه تون دل بکنین؟اصلا تا حالا از خودتون پرسیدین که خوبین یا شرور؟راجع به قوانین پنج گانه چیزی میدونین؟همون قوانینی که باعث میشن تشخیص بدی خوبی یا شرور.خب این کتاب راجع به دوستای وفاداریه که یه شب دزدیده میشن و به این مدرسه برده میشن.ولی آیا میتونن دوستیشون رو حفظ کنن؟یا دیگه برای هم کافی نیستن؟ کلا این کتاب خیلی قشنگه و اگه بخونیش دیگه نمیتونی ولش کنی.پسسس...نوجوونااا حملههههه

همه مون یه لحظه هایی رو توی زندگیمون داشتیم که تصمیمای سختی گرفتیم و یا بعدا از تصمیممون پشیمون شدیم ولی بعضی تصمیما طوری بودن که کللل آینده مون رو تحت تاثیر قرار دادن و گند زدن به همه چی:)حالا میتونی انتخاب کنی که کدوم تصمیمت از همه بدتر بوده؟که اگه اونجا انتخاب درستی میکردی زندگیت فرق داشت؟خب این کتاب هم راجع به دختریه که اینجوری میشه و...نهههه نمیگم.برو خودت کتابوبخون^^کتاب قشنگ و پند آمیزیه پس پیشنهاد میکنممممم

ولی اعضای خانواده یه چیز دیگه ست.نه؟خب این کتاب راجع به دختریه که بعد از کشیده شدن دیوار بین آلمان غربی و شرقی با برادر و مادرش یه طرف گیر میفته و از داداش و پدرش جدا میشه:(حالا همیشه در تلاشه که با اونا در ارتباط باشه یا حالا رو ببیندشون... ولی آیا میتونه؟آخه مشکل اصلی اینه که کسی هم نیست درکش کنه و همه(حتی دوستم صمیمیش)فقط میخوان بچه های گلی باشن و کارای خوب خوب کنن اماااا اون جسور تر از این حرفاست و باز به تلاشش برای ملاقات با خانواده ش ادامه میده و از اشتازی ها نمیترسه.پس اینو بخونننن چون تضمین میکنم پشیمون نمیشی

خب بهتون گفتم بعضی وقتا گیج میزنی تو تصمیم گرفتن و نتیجه ش میشه یه فاجعه. حتما شده که توی دوستی هاتون هم دعوا پیش بیاد و شما گیج بزنین و دل دوستاتونو بشکنین؟یا اونا ناراحتتون کنن؟بعدم پشیمون بشین و بخواین ازش عذرخواهی کنین و برین بغلش کنین و همه چی حل بشه.خب این نرمالشه امااااا....ممکنه...ممکنه دیگه دوستتو نبینی...دیگه نتونی صداشو بشنوی...دیگه ذوق نکنی...دیگه باعث گریه کردنت نشه...اون موقع چیکار میکنی؟میتونی با حسرت حرفایی که نزدی زندگی کنی؟میتونی فراموشش کنی؟خیلی سخته:)چون اون حرفا مرتبا روی دلت سنگینی میکنن.این کتاب هم راجع به دختریه که از بهترین دوستش جدا شد. اونم وقتی که با هم دعوا کرده بودن.حالا اون تا آخر عمرش منتظره حرفاشو به دوستش بزنه که با هم آشتی کنن ولی... دیگه بسه خودت برو بخون

بعضی وقتا باید از بعضی چیزا بگذری...وگرنه ازت نمیگذرن.مستقیم میرم سر اصل مطلب.یه روز یه دختری میره پولاشو جمع میکنه و با کلی ذوقققق بچه میره انار میخره.مامانش گفته بود زود برگرد اونم داشت میرفت و میرفت که بومممم... یهویی یه ماشین زد بهش.اونم پرت شد رو زمین:/صاحب ماشینه که ماشالله خان محل بود اومد کمکمش کرد پاشه و یهو اناره رو ازش خواهش کرد.اونم گفت نههههه اناره ماله خودمه و اناره رو بهش نداد.بعد چی شد؟هیچی اونم خان بود دیگه،زنگ زد... نمیگممممم^^

هممون تو یه چیز خاصی استعداد داریم.یکی نقاشی،یکی شطرنج،یکی شنا،یکی کاردستی و خلاصه اینا. پس هر کسی باید بره دنبال استعداد خودش.قبول دارین؟=)خب این کتاب هم راجع به دختریه که تندددد و تنددد میدوید.و آرزوی دونده شدن داشت اماااا...اما متاسفانه یه روز تصادف میکنه و پاش رو از دست میده.حالا آیا اون میتونه رویاپردازیش رو به واقعیت تبدیل کنه؟یا باید بشینه و نگاه کنه و تسلیم شه..؟نا امیدی یا تلاش؟به نظرتون کدومش درسته؟ به نظرم این کتاب قشنگیه پس میتونین بخونین.

خب بچه ها سعی کردم قشنگ ترین کتابایی رو که میشناختم بهتون معرفی کنم(البته که معروفن ولی خب به درد کتاب خونای تازه مون که میخوره=))))پس اگه دوست داشتین بخونین.عاااا راستی کیمیاگر و دختری که ماه را نوشید هم قشنگن.کلا کتاب خوندن برای تابستون خوبه=)))
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دختر انار و رویای دویدن رو خوندم واقعا درجه یکن👍
تولدت مبارک 💙. کتاب اول عشق زندگیمه
تولدت مبارک..
موفق باشی))🤍
تولدت مبارککـ🐈⬛🤍
هی ;Yalda
تولدتمبارک))باآرزویبهترینها.
کیا قصه های همیشگی با مجیستریوم خوندن ؟
کدوم یکی بهتر و قشنگ تره
محشرررره لیستت . هممه رو جز کتاب خانه نیمه شب خوندم ولی با این حال وقتی اسماشونو گفتی ذوق کردممم
از اینا فقط خوب های بد بد های خوب رو تا آخر ۳ خوندم (آخه هنو چهارشو ترجمه نکردن.)بعد راستی اسم اصلیش مدرسه خیر و شر هستش.
ج:اممم مدرسه جاسوسی،اینم خوندم خیلی قشنگ بود.
عالی بود")
منی که منتظرم تا این امتحانا تموم شه و با سرعت یوزپلنگ شروع به خوندن این کتابا کنم:
چقدر تو منی😀
دقیقا