ببخشید که خیلی دیر شد، به خاطر امتحانات و تیزهوشان و کلاس و ... یه مدت کلا ایده هام ته کشیدن و نمی تونستم داستان بنویسم
اسکارلت: خب سون، گون و سایمون رفتن جایی پس فعلا فقط خودمونیم. و من فکر کردم یکم بیشتر همو بشناسیم. سون: به من نگو چیکار کنم! اسکارلت: آخه اینقدر ازم بدت میاد؟ سون: اگه اینقدر ا*ح*م*ق نبودی بدم نمی اومد! اسکارلت: من باهوشم و فکر میکنم جفتمون اینو میدونیم. سون: آره حتما! و منم جادوگر شهر ازم! اسکارلت: بسه دیگه دیوونه ام کردی!
*از دیدگاه گون* ما فقط 10 دقیقه رفتیم بیرون که از سوپری خرید کنیم و دعواشون شد... کل خانواده ام بی تی آی راجع به نبرد های افسانه ای Entjو Entp می دونن.من فکر میکردم زودتر از اینا شروع شه... خوب شد پفیلا خریدم!
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
ادامه اش؟
ممنون بابت تعریفاتون!
جوالبه...میشه منم باشمم؟؟؟
آسوکا ۱۴ INTJ آیکیو ۱۳۸ و اگه چیز دیگه ای لازمه بگو..
علایقت،نوع حرف زدنت،رفتارت با دوستات و رنگ موردعلاقت رو بنویس
علایقم انیمه و اهنگ گوش دادن...رفتارم بادوستام... زیاد باهاشون نمیحرفم ولی خیلی پیش دوستای صمیمیم کرم میریزم...رنگ مورد علاقم زیادن ولی بیشتر بنفش بعدش قهوه ای قرمز سبز ... نوع حرف زدنم توحالت عادی یا یجوریه ک رومخ دوستام باشه یا اینکه«اها...اوکی...هوم...گرفتم...(اصلا گوش نمیدم چی میگن)» چیز دیگه ایم لازمه بگو...
راستی همین داستان ام بی تی ایت زیاد یخفنهههه:)
فهمیدم.ممنون
عالیح