ماجراهای بلک پینک🖤❣️p3

تو از طرف ما یه بیلیط VIP میگیری ❣️❣️😁😁ردیف اول و بعدش میتونی بیای پشت صحنه و با ما....عکس و فیلم بگیری😁دخختره جیغ بنفش کشید از خوشحالی (کاشکی ما جای اون بودیم😔)رزی:اونم یه عالمه چیز بهمون داد تازه تولد جنی ههم تبریک گفت لیسا هم بهش گفت دوست داری با دوستت اشتی کنی؟

دختره گفت اره لیسا:منم بهش گفتم کاری نداره کهه❣️🖤🤗🤗فقط بهم گوش بده الان دوستت کجاست گفت مغازه بغلی جنی خیلی تعجب کرد😶😃منم گفتم خب الان باید بری صداش کنی بیاد 🤗☺️دختره صداش کرد اول لج بازی کرد ولی بعد اومدنگاه نکرد رزی:جیسو بهش گفت بالا رو نیگا😁دوست دختره جیغ خوشحالی زد بعد گفت ولی من به هر حال فردا شما رو میدیدم ولی خیلییییی خوشحالم که شما 4 تا فرشته رو می بینم 😁😁😁😁❣️❣️🖤🖤🖤جیسو:ادامه دادم ازش پرسیدم ردیف چندم ؟ اونم گفت 15 منم بهش یه کارت دادم که بیاد ردیف 5 بشینه اونم خیلی تشکر کرد دختر اولیه گفت من VIP هستم ما هم تا دعوا نکردن گفتیم بای و رفتیم برگشتیم خونه خیلی خسته بودیم ساعت 3:30 شده بود 😬1 ساعت اونجا بودیم هوا هم خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی😶یییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی گرم بود رزی:انقدر گرم بود که نمی تونستم بلند شم اب لیمو درست کنم😶

تلفن زنگ خورد جنی برداشت😟😟😟نهههه بعد ازش پرسیدیم چی شده گفت بدونه شک فردا کنسرت کنسله و ما باید وسیله هارو جمع کنیم که بریم 😔رزی:پرسیدم کجا بریم جنی گفت که اینبار گفتن باید بریم فرانسه ☺️☺️فردا شب ساعت 10 کنسرت داریم اونجا فرانسه حتی نگفتا چه شهری لیسا:اصلا امادگی نداشتم که یادم افتاد که به اون دخترا قول داده ....🖤🖤❣️❣️

خب گایز ببخشید خیلی طول کشید دیروز❤️😃 داشتم داستان رو می نوشتم که اینترنت قط شد واسه همین تا بیدار شدم اومدم ادامش رو براتون بنویسم ☺️☺️❣️❣️یه خبر دیگه برو بعدی اگه داستان رو دوست داشتی سریع بروو

این داستان شاید 10-20😅🫣 پارت بشه چون براش موضوعات جالبی رو در نظر گرقتم خیلی بهتررر ❤️❤️❤️ شرایط همون همیشگی خودمون❤️❤️😃😃😃😃😃 10 لایک 5 کامنت =پارت بعدی

چالش باحال داریم❤️❤️😃😃