سلام آجی تصمیم گرفتم یک داستان بنویسم😎
چشمامو باز کردم تو یه جای تاریک بودم با خودم فکر کردم من کیم اینجا کجاست😱
یه نور دیدم زود به طرفش رفتم
یه بازار بزرگ بود یه دفعه سرم درد گرفت چشمامو باز و بسته کردم دیدم افتادم زمین و جلوم ۷ تاپسر بود که ماسک داشتن یکی شون دستشو جلوم دراز کرد و گفت ببخشید!
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)