ورود هریت❤️🦁3

*فلش بک سی ثانیه پییش🗿🤙🏻 دریکو: تو یه....پاترییییییی؟؟؟؟ *زمان حال🗿👌🏻 ......................................

هریت: بلی😃👏🏻(چه خوشحاله😂👌🏻) دریکو (با چشمای پر اشک): من احمقو بگو که رو توی ...... (بیب😂👌🏻) ک.ر.ا.ش بودم.... ( اخی موخواد گریه کنه😔👌🏻) هریت: چ-چی؟ دریکو(با بغغغغض): بله! درست شنیدی! هریت: به من چه..؟! میخواستی ک.ر.ا.ش نزنی! دریکو: نمیتونستی حداقل جز ویزلی اینا میبودیییییی (رون چشاش باباقوری میشوددد) هریت: چییی نههه دریکو: چراااااااا هریت: چوننننننن(هریت خفه میشود😐👌🏻🤣) دریکو (با گریه): چون چییییییی (دریکو لاورا ناراحت نشین داستانه🗿👏🏻) هریت: چون من خودم رو چند تا از ویزلی ها ک.ر.ا.ش.مممممممممم (رون چشاش بیشتر باباقوری میشه😂👌🏻) رون: واستا... چیییی؟ هریت(با داد): همین که شنیدییییی (اگه خندتون گرفت خودتونو برین جهنم معرفی کنین😔🤙🏻😂)

*هری و هرماینی قضیه رو جمع میکنن(افرین چه بچه های گلی😂👌🏻) هری: بابا بسهههه چرا درازش میکنیننننن هرماینی : الان اسنیپ ج.رمون میدههه باید بریممم هری و هریت باهم: این چه ربطی به اسنیپ داره؟ هرماینی: چون پنج دقیقه دیگه کلاس معجوناش شروع میشهههه هریت: خوب ما پنج دقیقه دیگه داریم معجوناشو درست میکنیم😐🤙🏻 هرماینی: افرین به تووو (حالا چرا داد میزنی😂👌🏻) رون: بابا داد نزننن هرماینی: دوست دارمممم رون: نداشته باششششش (اینا دارن داد بیداد میکنن اونور دریکو داره اشک تمساح میریزه بعد کرابم داره آرومش میکنه🤣👌🏻) کراب: ملفوی اروم باش! دریکو: خفه شو توعمممم هریت(با خنده): حرفی سخنی حدیثی؟ 😂(تیکه کلام بست فرزندم وقتی حرف نمیزنم🤣👌🏻) دریکو: چرا دو پاتر و یه ویزلی و یه گرنجره مادبلاد احمق باید منو تحقیر کنن؟ هری و هریت باهم: چون ما پاتر، رون: ویزلی هرماینی (با عصبانیت): و گرنجر هستیم! (ماشالا به هر چارتاشون🤣👌🏻) دریکو: برین گمشین نبینمتون! هریت: باشه! *هریت خواست بره از پشت رفت بعد برگشت بعد دوباره رفت و برگشت (از این حرکتش خوشم اومد😂👌🏻) *هرماینی ، رون و هری داشتن میخندیدن😂 *دریکو چوب دستیشو در میاره دریکو: استیوپفای!(Stupify) *هریت چوبدستیش دستش بود (احساس گنگ بودن میکنم نمیدونم چرا🤣) هریت:....

هریت: پروتگو!!(میخوره به خود ملفوی) هریت: اکسپلیآموس! (Expelliarmos) *چوبدستی دریکو میافته اونور هریت: ببین ملفوی! با دم شیر بازی نکن! (منظورش این بود با گریفیندور در نیافت🗿🤙🏻) دفعه بعد دوباره اینکارو کنی با پا میام تو صورتت! (هریت کلاس کیک بوکسینگ میره اگه با خودتون میگین چرا؟ هریت که مامان بابا نداره نمیتونه بره هریت اون خانواده ای که قبولش کردن سیریوس بلک بهشون گفت که پدر خوندشه و هریت الان پیش سیریوس زندگی میکنه و سیریوس فرستادش کلاس کیک بوکسینگ👌🏻 عجب پدرخونده خوبی افرین😂👌🏻) هری: محض اطلاعت هریت میره کیک بوکسینگ! (دریکو میترسد😂🤙🏻) دریکو(با ترس): اوکی... کاری نداری؟ منم ندارم خدافظظظ (تازه اگه فک میکنین که هریت گل مدت هاگوارتز بوده بخاطر اینکه سیریوس بهش نامه داده و اینارو گفته و هریت یچیزایی از کیک بوکسینگ میدونه و بخاطر همین بهش گفت که با پا میره تو صورت دریکو) *دریکو پا میشه میره تو کلاس معجون سازی هرماینی: کارت عالی بود! وایسا.... دو دقیقه دیگه به شروع کلاس بدووو *رفتن کلاس معجون سازی اونم به موقع!(چه بچه های گلی😃👏🏻😂)

*هریت و هری کنار هم میشینن رون کنار هریت و هرماینی کنار هری ، هریتم سرخ میشه وقتی رون کنارش میشینه🌚 *اسنیپ با سرعت نور وارد کلاس میشه با عصبانیت (چه عصبانی بشه چه خوشحال ما که نمیفهمیم😂👌🏻) اسنیپ: از همین الان ۱۰ نمره از گریفیندور کسر میشه و ۱۰ نمره به اسلیترین اضاف میشه! ( چه بیشعور😐) *گریفیندوریا به هم نگاه میکنن با تعجب *اسنیپ میره پشت میزش و جفت دستاشو میزاره رو میز و خم میشه اسنیپ: میخواین بدونین چرا؟!(صاف تو چشای گریفیندوریا نگاه میکنه) *دریکو پوزخند میزنه و به هریت نگاه میکنه هریتم با عصبانیت نگاش میکنه اسنیپ: چون همین پنج دقیقه پیش چهار تا از اعضای گریفیندور با دوتا از اعضای اسلیترین دعواشون میشه و کار به طلسمو طلسم زنی میکشه! *هریت دستشو بالا میبره اسنیپ: بله یکی از اعضای اون چهار نفر؟ *همه ی گریفیندوریا نگاش میکنن ولی هریت اهمیت نمیده و بلند میشه هریت: من یه سوال داشتم.. اسنیپ: بله؟ هریت: حالا چرا به اسلیترین اضاف میکنین؟ چون مسئول گروه اسلیترین هستین؟ *بچه های گریفیندور پوزخند میزنن و اسنیپ عصبانی میشه اسنیپ: پنج نمره ی دیگه از گریفیندور کسر میشه و به اسلیترین اضاف میشه! هریت: مطمئن شدم! *هریت میشینه و بعد یک ساعت هریت سخت ترین معجونو درست میکنه و اعضای اسلیترین گند میزنن!!!!(🤣👌🏻) اسنیپ: با این اوضاع مجبورم ۱۵ نمره ی اضاف شده به اسلیترین رو کسر کنم ، و به گریفیندور بر گردونم و پنج نمره ی دیگه اضافه کنم..! *گریفیندوریا خوشحال میشن اسنیپ: چون حتی با اینکه من یکی از اساتید ، و پروفسور معجون سازی هستم.. نتونستم این معجون رو درست کنم... به افتخار دوشیزه پاتر! *همه دست زدن رون: کارت عالی بود هریت! (هریت سرخ میشود!!!) هری : راست میگه! هرماینی: اره! هریت: مرسی بچه ها!

*وقتی معجون سازی تموم میشه رون: حالا رو کدوم ما ک.ر.ا.ش.ی؟ بیل (اولین بچه ویزلی ها) که زن داره چارلیم که داره ازدواج میکنه (دومین بچه) میمونه فرد و جورج (بچه های سوم و چهارم) و من (پنجمین بچه) هریت: راستش...(به هری نگاه میکنه) هری: بگو دیگه! هریت: راستش رو سه تاتون....(یا ابلفضل موعود😔😂👌🏻) رون: یا ریش مرلین🤣👌🏻 هریت: اره😂👌🏻 رون(با لحنی شیطانی): حالا کدومو بیشتر؟ 😈 *هریت بیشتر سرخ میشود هریت: خوب.... تورو؟ *رون سرخ میشهههه رون: واقعا؟ هریت: اره.. رون: ولی من یکی دیگرو دوست دارم ببخشید... *هریت بعد از اینکه رون اینو گفت قلبش شکست و گریه اش گرفت رون: واقعا باور کردی؟؟؟ بابا من خیلی وقته همین حسو بهت دارم! *هریت انقد خوشحال شد که میخواست بال در بیاره😂👌🏻 🧚🏻‍♀️ هریت: واقعا؟ رون: اره..😊

هریت: خوشحال شدم! رون: واقعا؟ هریت: اره! رون: واسه مسابقه اماده ای؟ مسابقه کوئیدیچ منظورمه هریت: معلومه! نیمبوس ۲۰۰۳ ای که سیریوس واسم فرستاد پس چیه؟ پشمای نداشته ی لاکهارته؟ (چقد لاکهارتو سوژه میکنن🤣👌🏻) رون(با خنده): قطعا “پشمای نداشته لاکهارت” نیست😂 هریت: دقیقا! سیریوس لطف کرد سریع تر ز مال اون ملفوی گرفت واسم! از اونجایی که هوچ هریرو کرده مهاجم من الان جستجو گر منم رون: هری مهاجمه؟ هریت: اره رون: باور نمیکنم! هریت: از خودش بپرس.... عه! رون: هی هری! تو مهاجمی؟ هری: اره.. رون: چرا هری: چون تو جست و جو گری ضعیف شدم رون: وا! هری: اره دیگه! اصن برو از فردو جورج بپرس اوناعم بودن! رون: الان من دروازه بانم دیگه؟ هری و هریت باهم: اره رون: اوکی.. هرماینی جینی کوئیدیچ بازی میکنه تو چرا بازی نمیکنی؟ هرماینی: از کوئیدیچ میترسم.. رون: واقعا؟ چرا؟ هرماینی: چون بازی خشنیه و من از بازی های خشن میترسم.. رون: اها

*بعد همه کلاس ها رون ، هریت ، هری و هرماینی رفتن زمین کوئیدیچ هرماینی رفت بین تماشاچیا هریتو هریو رون رفتن تو زمین *(از زبون هریت) رفتم تو زمین با هریو رون که لاو رو دیدم.. دختره ی کثافت (لاو اکس رونه) ولی رون خوب حالشو گرفت با صدا زدن هرماینی تو درمونگاه😔😂😎🤙🏻 الانم رون رو من ک.ر.ا.ش.ه😎🤙🏻 هری کاپیتان بود جینیم دستیارش😔😂بهشون میگم ناخدا و ملوان😂👌🏻 هری: خوب بچه ها! میدونین که اسلیترین منصفانه بازی نمیکنن ولی ما منصفانه بازی میکنیم(چه بچه های گلی😔😂) پس حواستون باشه ، هریت میدونی که ملفوی شکست عشقی ازت خورده پس نمیتونه خوب بازی کنه اونم با تو که باهم رقابت میکنین😂 هریت: 😂😂 حالشو میگیرم😂👌🏻 هری: افرین😂👌🏻 خوب رون حواست به دروازه باشه ها! ببازیم تقصیر تو میشه! رون: وا! من چرا!؟ هری: چون تو دروازه بانی رون: اوکیه.. (رون معجون قبل مسابقه شو میخوره میره😔👌🏻) *(از زبون راوی) اسلیترین داشت جلو بود و گریفیندور فقط ده امتیاز باهاشون اختلاف داشتن که.... (حرف همیشگیم: دوبله شده در استریو جم😂👌🏻)