
ناظر عزیز لطفا رد/شخصی نکن
که یهو همون ناشناس بهم دوباره پیام داد:امروز فکر نکن کاری نکردم که نتونستم بلکه نخواستم به کوکی اسیب برسه اما نگران نباش طور دیگه از پس تو بر می یام . بلاکش کردم رفتم پیش کوکی و پیام رو بهش نشون دادم اونم دید نگرانم بغلم کرد و بهم گفت نگرانن نباشم تا من این جام هیچی نمی شه.......
یهو توجهم به آلیا جلب شد با جیمین حرف می زد - میخنید رفتم بهش گفتم : اینجا چه اتفاقایی می افته تو اصلا تو این باغ نیستی یک نگاهی بهم کرد که من من ها من ترسیدم گفت:کی الان کوکی رو بغل می کرد خالت؟گفتم خفه شو یا خفه ات کنم؟ چیزی نگفت بعد جیمین گفت : ای وای فردا یک هفته تموم می شه آلیا گفت:وای نه شوگا گفت: دو نفر دیگه قراره بیاد؟ نامجون گفت:اره
اون روز به عنوان اخرین روز آلیا به فیلم نگاه کردیم . فیلم ترسناک بود تو صحنه ی ترسناک دیدم جونگ کوک منو بغل کرده و نامجون پشت مبله . من و تهیونگ هم داشتیم می خندیدیم. یهو در زد همه جیغ کشیدیم. نگاه به همه انداختیم جین نبود دیدیم رفته توی کمد.رفتم در رو باز کردم و گفتم کی غذا سفارش داده کوکی گفت: من! همه بهش حمله آور شدیم................
روز بعد آلیا رو بغل کردم و خداحافظی کردیم و منتظر نفرات بعدی بودیم باهم شرط می بستیم که اهل کجان ؟ من گفتم تایلند کوکی گفت ایران جیمین گفت هند همه ی چیزی گفت. و بالاخره در زده شد می خواست کوکی در رو باز کنه اجازه ندادم و رفتم در رو باز کردم و یهو غالفلگیر شدم..............
همه انتظارشون دختر بود ولی هر دوتاشون هم پسر بود و خیلی خوشتیپ بودند کوکی منو کشید کنارش. انگار حسودیش شد. اره ولی یک از پسرا توجه من به خودش جلب کرد و همون پسر اومد من رو بغل کرد و هنوز متوجه نشده بودم چه اتفاقی افتاده یه نگاهی به کوک انداختم خودشو سخت کنترل می کرد نگاهش خیلی ترسناک بود ....
اون پسر گفت: من و نشناختی من کارلم که یادم افتاد لبخند زدم و گفتم : خیلی تغییر کردی اینجوری حرف میزدیم که یادم افتاد کوکی کنارمه پس خفه شدم همه داشتند احوال پرسی می کردند که کوکی من و زد کنار و گفت : نمی خوام باهاش حرف بزنی گفتم چرا اونم گفت تو بودی که همه چی رو اشتباه فهمیده بودی و وقتی چشم نگاه می کردی گریت می گرفت اگه این کار من کنم چی می شه و گفتم باش گفت نمی خوام کنارت ببینمش و تا عصر زر زد شام خوردیم و خوابیدیم که........................
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ممنونم به خاطر امتیازات🎈💜
می میزاری پارت بعد رو؟
لطفا❤
ممنون سعی می کنم این هفته بزارم
میسی
میشه پارت بعدی رو بذاری من عاشق داستانت شدم خیلی قشنگ بوده 💜
توروخدا پارت بعد بنویس
به این توجه نکن که داستانت زیاد لایک و کامنت می خوره یا نه
ببین بعضی ها زورشون میاد لایک کنن
تو داستانت قشنگه
ادامه بده
ممنون