
نمیدونی چندبار رد شد😫.. لطفاً رحم کنین😫😫.مرسی🌸
از زبان کیمیا ☠️: آدرین 💚:«راجع به کت نواره..یه جورایی...تو و کت نوار😅» لیدی آب دهنشو قورت میده🐞:«بپرس(;;;・_・)» آدرین💚:«راستش یکی هم نیست🙄..خب اولی😁:چی کت نوار جذبت کرد؟» لیدی🐞:«اون توی هر شرایطی کنارم بود ولی من اونو نمیدیدم،وقتی امیدمو از دست داده بودم و تا آکوناتیز شدن فاصله ای نداشتم، اون بود که بهم روحیه داد🌿، خوشگل هم هست😁 (هات و کیوت و ناناز و شیرین زبونو و بامزه و فداکار رو یادت رفت😐🗿) اون خیلی از کسی که قبلاً د.و.س.ت.ش داشتم بهتره، اونیکی ع.ش.ق منو نمیدید ولی کت نوار.....خب کیه که از همچین آدمی خوشش نیاد😅؟». *آدرین در درون داره قر میده ولی در ظاهر خونسرده😐☁️* آدرین 💚:«خب بعدی😁: دوست داری با کت نوار کجا بری؟» لیدی🐞:«بهش فکر نکردم🤔..بیشتر دلم میخواد خونه بمونم...ولی شاید کتابخونه یا یه موزه، شایدم گالری هنر🤔» (همه اینها رو آدمینتون میخواد بره😁) آدرین هم،همزمان ، داره همه رو توی اون دفترچه یادداشت میکنه🌿
لیدی🐞:«داری چی کار میکنی آبدیرن، چیز آدرین😐؟» (دوباره آدرین🤦🏻♀️؟ این قرار بود لیدینواری باشه که🤦🏻♀️🤦🏻♀️..لیدی نکن داری گند میزنی به داستانما (╯ರ ~ ರ)╯︵ ┻━┻🤦🏻♀️ ) فکر کنم اینجا بودیم: از زبان آدرین 💚: خب باید یه جوری بکنم که اون از من زده نشه و سراغ وایپریون نره🤔..پس میبرمش اینجاهایی که دوست داره😁 من💚:«فقط همینجاهاست؟。◕‿◕。» لیدی 🐞:«فعلا همینا یادمه... چرا میپرسی🤨؟» وای بدبخت شدم ⊙﹏⊙(;ŏ﹏ŏ). حالا چی بهش بگم شک نکنه(・–・;)ゞ؟
فهمیدم، حقیقتو میگم😌..از قدیم گفتن"راستگو باش تا کامروا شوی" من💚:«کت نوار میخواد بیشتر از تو بدونه تا بتونه تو رو بیشتر تحت تأثیر قرار بده🎈» لیدی🐞:«تو با کت دوستی⊙.☉؟» آدرین💚:«ام....بله😅!» لیدی🐞:«بهش بگو نیاز نیس سعی کنه منو تحت ت.ا.ث.ی.ر قرار بده من همینجوری هم د.و.س.ت.ش دارم😊!» اون الان چی گفت(。☬0☬。)؟ هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا..من💚:«باشه👍.. راستی میگم». *تق تق* ناتالی📊:«آدرین میتونم بیام تو؟» واااییی(ꏿ﹏ꏿ;)
من💚:«نه...چیز یعنی آره میتونی فقط...» ناتالی📊:«چی شده آدرین🧐؟» سریع رفتم به مای لیدی بگم که قایم بشه که دیدم رفته🤕..خداکنه قایم شده باشه و نرفته باشه😟 من💚:«خب..بیا تو😅» در رو باز کرد. ناتالی 📊:«فقط میخواستم بگم پدرت برای یکی دو روز نمیتونه باهات وقتی بگذرونه🏷» من💚:«اوه واقعا😮؟ چقدر غافلگیر کننده و بی سابقه😮..اون هیچوقت نمیتونه..نه! نمیخواد با من وقت بگذرونه😒». فکر کنم ناتالی ناراحت شد😢. من💚:«نه ناتالی، این تقصیر تو نیست😓..من نمیخواستم ناراحتت کن..» ناتالی📊:«نه میدونم..تو هم مقصر نیستی که پدرت اینجوری شد😓..از این ناراحتم که تو حقیقتو نمیدونی و نمیدونی پدرت برای تو، باهات وقت نمیگذرونه😓» من💚:«چی میگی:-|؟ نمیفهمم😵». ناتالی📊:«هیچی ولش کن😅..حواسم نبود بهت گفتم😅»
و بعد در رو بست و رفت🚪..منظورش چی بود🧐🗿؟. بازم راز🤦🏻♀️🤯؟؟؟؟؟؟؟
خب ولش کن من به اینکه همه چی ازم مخفی شه عادت دارم😞 (الهی ب.م.ی.ر.م برات😿) من💚:«مای لی...لیدی بااااااااااااااااگ📢..الآن دیگه میتونی بیای بیرون» (انگار قایم موشکه😐🗿) یهو پلگ از توی کمد پنیراش اومد بیرون و گفت🧀:«من دیدمش؛ اون اینجا نیست، رفت» اه چرااااااااااااااااااااا😫؟؟ از زبان لیدی🐞: وقتی دیدم ناتالی داره میاد، خواستم برم قایم بشم ولی نمیشد جایی برای قایم شدن رو، توی اون زمان کم پیدا کرد🤕..پس خداحافظی کردم و رفتم ولی بعید میدونم شنیده باشه🤔..داشتم میرفتم که دیدم صدای میومیو میاد🐱..صدا رو دنبال کرد و رسیدم به یه درخت..آخه😍!یه گربه بالا درخت گیر افتاده بود😍..آوردمش پایین که دیدم پاش زخمیه🙁..یعنی به شاخه ها گیر کرده و زخمی شده🤔؟ بردمش به نزدیکترین دامپزشکی. قبل رفتن به داخل کلینیک، به مرینت تبدیل شدم و بعد رفتم تو. اونا پاشو پانسمان کردن و قلاده الیزابت بهش بستن تا جای زخمشو لیس نزنه..بهم گفتن موقتا به مراقبت نیاز داره...این یعنی چی😍؟ یعنی من حالا باید از پیشی خوشگل مراقبت کنم😍؟؟!! آاااااااااااخخخخخججججججووووننننن وایسا اصلا مامانبابام اجازه میدن😐؟ خورد تو ذوقما 😫
من به مامان بابام زنگ زدم و این قضیه رو گفتم مامانم🥐:«اشکال نداره» بابام🫓:«آره ایرادی نداره البته اگر موقتی باشه🗿» من💖:«واااااییی ممنون😍» بعد از دامپزشک یه سری سوالا راجع بهش پرسیدم مثل بیماری هایی که داره، نژادش، جنسیتش، سنش و...... تا بر اساس همونجا ازش مراقبت کنم. خب دیگه..حالا موقتا من مامانتم 🌸 دکتر واکسنشو زد تا در مقابل بعضی بیماری ها، مقاوم بشه. همون کار های لازم رو انجام داد و دادش به من. (اگه میدونستین ادمینتون چقدر واسه همین سکانس دامپزشکی، رفته تحقیق کرده حداقل یه لایک میکردین) من رفتم براش ظرف غذا، باکس، قلاده، مسواک و برس و لوازم بهداشتیش، تخت خواب و... رو خریدم. خدایی خیلی گرون بودن🙁..این چه وضعشه آخه🤦🏻♀️؟ (بهتون دستور میدم که تا نتیجه برید)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
گربه آوردی جای کت گذاشتی ملعون
سلام كيوى
من ميخوام يه اكيپ ميوه درست كنم
اگه عضو ميشى فالوم كن پيام بده
عالییی
ج.چ : هر دوتاش خیلی خوبن
قبلی