جک های خندار ۲

یک روز یه کشتی غرق میشه یارو شنا میکنه خودش رو میرسونه به ساحل میگه: خودم رو نجات دادم حالا برم بقیه رو نجات دادم

یه کامیون گوجه داشت میرفت یه گوجه از کامیون میوفته میگه :خداحافظ گوجه ها ماشین از رو گوجهه رد میشه گوجه ها میگن :خداحافظ ربع

یارو میره کتابخونه یه کتاب برمیداره بعد یک ساعت میاد به کتاب دار میگه : این کتابه خیلی شخصیت داشت ولی من چیزی ازش نفهمیدم کتاب دار کتاب رو میگیره میگه : دفترچه تلفن رو چرا برداشتی برو گمشو بیرون

هیچ وقت به چینی جماعت پول نده میدونی چرا ؟ چون شبیه همدیگه هستن نمیدونی پول رو از کی پس بگیری

پدرم ازم پرسید چرا سهشوار باد نداره میگم :حتما پنچر شده الان داریم میریم دکتر که سهشوار رو از گلوم در بیاریم

به نظر شما این چه حیوانی هست ( تو نظرات بگید )