ویوین: انگار دوباره زندگی داره روزای خوبشو بهم نشون میده
خانوم پامفری قاشق رو پراز سوپ کرد و اورد جلوی دهن ویوین
[ویوین]»
پامفری: بخور ویوین باید خوب بشی تا بتونی برگردی سرکلاسات
خب بهتره دیگه
از شر این لباسای لش قرمز که مربوط به بیمارستان بود راحت میشدم
قاشق سوپو خوردم و دادم بیرون و قیافمو چندش وار کردم و گفتم
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
پارت بعد این رمان کی میاد؟
میذارم فردا