خب سلام دومین پستمه امید وارم که خوشتون بیاد
ما قراره جهان آواتار را از نو بسازیم احتمالا شما ها با آواتار و کارتون آشنایی دارید درسته
قبل از هرچیزی سال ها پیش تمام مردم کنار هم بودند تا اینکه ناگهان عنصر افزار هایی پیدا شدند ابتدا مردم از آنها وحشت داشتند اما کم کم عادی شد ولی مردم دیدند. کهعنصر افزار های مختلف نمیتوانند کنار هم باشند پی 4 ملت را ساختند اما عده ای از مردم که میخواستند همچنان در یک مکان پیش هم باشند رفتند و ملل متحد را ساختند سال ها گذشت سوزن جنگی بیرحمانه را علیه جهان آغاز کرد جنگی هزار ساله و امادر آخر اتفاقی نیفتاد که او انتظار داشت
اواتار هر گز نیامد در عوض بعد هزار سال ملت باد نابود شد فرهنگشان نابود شد غم انگیز بود ولی سایر ملت ها هم بدتر شدند قبیله آب از هم پاشید جنوب نابود میشد و هر روز کوچک تر میشد غذاو دارو نبود و آب افزار ها طی جنگ نابود شده بدند در عوض شمال هی و هی بهتر میشد هر عمل نیکو کارانه از طرف شمال ترحم و هر حرف باعث جنگ بود
ملت خاک که مستعمره آتش شد مردمش در فقر بودند و. نظام آلوده فاسد چننان که پادشاه از جنگ هزار ساله بیخبر بود و دیوار های باسینگ سی فروریخت
و امپراطوری آتش سه وارث تاجو تخت از هم ناراضی بودند امپراطوری اط هم پاشید و هر منطقه دست فردی افتاد تنهای یکی از وارثان جنگ را نمیخواست ولی متاسفانه دیگر کنترل ملت آتش در دست او نبود و ددو برادر دیگر جنگ را ادامه میداند
و ملل متحد بیخبر از همه جا بود کورا در آنجا متولد شد تا اینکه ملل هم دچار تنش شد آواتار میخواست دوباره همه عنصر افزار ها کنار هم باشد ولی شورا موافقت نمیکرد تبعیض علیه آدم های معمولی زیاد بود
آواتار به سرزمین های اصلی اجدادی رفت ولی هرگز انتظار چنان جنگ و اوشوبی را نداشت
او آنجا توانست بفهمد جهان در چه اوضاعی است و مردم دنیا چقدر در سختی هستند
خب اگر خوشتون آمدو بالای 100 تا لایک خورد پارت دوم میسازم نگران نباید آخرش قشنگ تموم میشه. کسی نمیمیره و . غم و غصه ای در طول داستان نیست ناظر اگر داستانم با نظرت مشکل داشت یا خیلی درش خشونت بود باور کن قصد بدی ندارم بگو تا اصلاحش کنم با تشکر راستش الان که دوباره کروش میکنم خشونتی نداشت ولی به هر حال هرجور صلاح میدانید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)