درون یک ENFP چی میگذره

سلاممم! این اولین پستم هست امیدوارم ک خوشتون بیاد...

هر تایپی ی سری چالش ها و مشکلات مخصوص ب خودشو داره... چون من خودم ENFP هستم، می‌خوام یکم درباره مشکلات ENFP ها بگم..

ENFP ها متنفرن... متنفرن از اینکه توی ی بحث، فقط گوینده‌ باشن و طرف مقابل فقط شنونده... متنفرن از اینکه جدی شون نگیرن... متنفرن از اینکه فکر کنن بدرد کار های جدی نمیخورن... و فقط بلدن دلقک بازی در بیارن... متنفرن از اینکه توی بحث بین چند نفر، فقط خودش بده...

ENFP ها عاشق اینن ک ازشون تعریف بشه..‌. ی ENFP می‌تونه ی موضوع رو از دیدگاه های متفاوت ببینه و خیلی هیجان زده میشه... اونا نیاز دارن ک ازشون تعریف بشه... تایید بشن... از اینکه ازشون تمجید کنن خییلیی انرژی میگیرن و حالشون خوب میشه... ولی... اگ با ایده هاشون با سردی برخورد بشه... ENFP خیلی ناامید میشه... حس بدرد نخور بودن بهشون دست میده و کل انرژی شون رو در جا از بین می‌بره...

ENFP ها، هر چقدر بیشتر برونگرا باشن... بیشتر مشکلاتشون رو توی خودشون میریزن... من خودم ب عنوان ی ENFP با ۹۴٪ برونگرایی دارم اینو میگم... اون ها قابلیت این رو دارن ک توی بعضی موقعیت ها، از درون گرا ها هم درونگرا تر بشن...

چرا؟! چون اونا از خنده دیگران انرژی میگیرن و لذت میبرن... و برای خندوندن، باید دلقک باشن... ی دلقک میخندونه... می خنده... مسخره بازی در میاره... شاد و پر انرژیه... همیشه... ی دلقک گریه نمیکنه... مشکلی نداره... با بقیه درباره درد هاش حرف نمیزنه... پس... همه چیز رو توی خودشون میریزن...

ENFP ها مدام در حال تلاش برای خندوندن بقیه هستن... ولی کی برای خندوندن اونا تلاش میکنه؟! اونا همیشه دارن مثل بمب انرژی رفتار میکنن... هر وقت و هر زمانی؛ میتونن شما رو بخندونن... وقتی یکی گریه میکنه و ناراحته؛ بغلش میکنن و تا جایی ک بتونن کمکش میکنن... اونا خیلی خوب بقیه رو درک میکنن... ولی... کی ب اونا کمک میکنه؟ کی اونا رو میخوندونه؟!

احتمالا خیلی از ENFP ها همچین جمله ای رو شنیدن ک «اینکه تو افسرده بشی غیر ممکنه!» یا «فکر نمیکنم تو اصلا بلد باشی ناراحت بشی!»... این عذابشون میده... بعنوان ی ENFP دارم اینو میگم... هیچوقت همچین چیزهایی رو بهشون نگو! کمکشون کن! اونا نیاز دارن خیالشون راحت باشه ک وقتی مشکلی دارن؛ کسی هست ک بتونه کمکشون کنه و درکشون کنه...

ENFP ها ب شدت عاشق دلقک بودن هستن... از اینکار لذت میبرن... وقتی ک دلقک هستن، خود واقعیشون ان... این واقعیت محضه! ولی... گاهی اوقات چیز های کوچولو ک روی هم جمع شده... فوران می‌کنه... تو تنهایی... اینجور وقتا ب شدت دوست دارن با یکی حرف بزنن... درد و دل کنن...