داستان 🌙 «درختی که خواب میدید»
در دل کوهی که چشمهاش هزار سال بود زمزمه میکرد، درختی ایستاده بود که هیچکس نامش را نمیدانست. ریشهاش تا دل سنگ پایین میرفت، و شاخههایش آنقدر بالا که با ستارهها حرف میزد. مردم ده پایین کوه میگفتند آن درخت، از آغاز دنیا آنجا بوده است. اما چیزی که کسی نمیدانست، این بود که درخت خواب میدید.
درخت دوستش داشت، اما هر صبح که خورشید طلوع میکرد، نیرا ناپدید میشد و درخت تنها میماند. یک شب، خوابش بد شد. دید چشمهی کنار پایش خشک شده، و باد نیامد. نیرا نیامد. فقط صدای پیرمردی از ده پایین شنید که گفت: «میخواهیم درخت را ببُریم، سایهاش زمین را سرد کرده!» درخت از خواب پرید — اگر درخت بتواند بپرد.
هر شب وقتی مه پایین میآمد، برگهایش آرام لرزید و درخت در خواب فرو میرفت. خوابش مثل داستانی بود بیپایان. میدید که در جهانِ دیگری است؛ جایی که درختان میتوانند راه بروند و حرف بزنند. در آنجا دوستی داشت، دختری از نور و باد — “نیرا” — که صدایش مثل نسیم در گندمزار بود. نیرا هر شب کنارش میآمد و برایش از رویاهای انسانها میگفت.
یک شب، خوابش بد شد. دید چشمهی کنار پایش خشک شده، و باد نیامد. نیرا نیامد. فقط صدای پیرمردی از ده پایین شنید که گفت: «میخواهیم درخت را ببُریم، سایهاش زمین را سرد کرده!» درخت از خواب پرید — اگر درخت بتواند بپرد. برگهایش با هراسی کهنه لرزیدند. برای اولین بار در طول عمرش احساس ترس کرد. نمیتوانست حرف بزند، نمیتوانست پاهایش را بردارد، فقط ریشهاش را محکمتر در زمین فرو برد تا شاید دهقانان متوجه شوند که این زمین با او زنده است.
صبح که شد، مردم با تبر آمدند. در لحظهای که تبر به پوستش خورد، درخت احساس کرد چیزی درونش باز شد — نه درد، بلکه صدا. صدا گفت: «اگر دل ببُرند، جان میماند. اما اگر جان ببُرند، هیچ نمیماند.» تبر لرزید. مردها ایستادند. ناگهان، از میان ریشههای درخت بخار بالا رفت، چون چشمه جوشید و آب از دل زمین برآمد و ارغوانی شد. و در میان مه، نیرا پیدا شد. نورش روی پوست درخت افتاد و گفت:
تو بیدار شدی، حالا دیگر خوابت تمام شد.» درخت فهمید که هزار سال خواب دیده تا بفهمد — انسانها وقتی عشق را میفهمند، دیگر چیزی برای بریدن ندارند. از آن روز به بعد، مردم درخت را “درختِ بیداری” نامیدند. هیچکس دیگر تبر به آن نزد. و هر غروب، اگر خوب گوش بدهی، از شاخههایش صدای زنی میآید که میگوید: «هر درختی، خوابِ دوستی را میبیند.»
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چه داستان تاثیر گذاری!
😥
زیبا بود
مرسی
عالی قشنگم💘🌹
درخت مورد علاقه ام
چرا لایک نکردی
نمیدونم ... شرمنده
اشکالی نداره
عالی بودددد✨
مرسی🎀💖