Biography²

قبلی یکم قدیمی شده و چون یبار ویرایش شده دیگه نمیشه ویرایش کنم.

بیاید یکم متفاوت شروع کنیم توی یه بازی نه چندان خیالی، یه کارکتر می‌ساختم که باهاش بتونم بازی هیجان انگیز زندگی رو شروع کنم. البته، همیشه هم هیجان انگیز نیست، ولی بیاید شروع کنیم.

دوست دارم کارکتری که میسازم جسته کوچیکی داشته باشه، پوست سفید و موهای موج دار و فرفری بلند خرمایی که از بالا به پایین رنگش روشن میشه رو براش انتخاب کردم، البته خودمم نمیدونم دلیلش چیه.

چشمای کشیده و مشکی داره، عجیبه که اونا هیچوقت توی عکسا برق نمیزنن، شاید انعکاس نور توی عمقشون گم میشه؟ نمیدونم، برخلاف جسته ش، فکر می‌کنم سن ۱۴ تا ۶۹۰ سال براش انتخاب خوبی باشه، اکثر اوقات موهای بلندش بازه و با کوتاهی لایه لایه نامنظم روی صورت و شونه هاش ریخته، بنظر میاد حوصله جمع کردنشون و دل کوتاه کردنشونو نداشته باشه.

بنظر میاد عاشق رنگ آبیه، انتخاب خوبیه. عاشق دنیای انیمه هاست و جوری طراحیش کردم که انگار وقتی لئو آخرای زندگی ۳۱ روزش رو میگذرونده و ۲۸ روزش بوده وارد این بازی شده. (اگه نمیدونین لئو یعنی همون ماه مرداد)

اون عاشق کارکترای انیمه ایه، بارز ترینش مویچیرو ئه، و فکر میکنم به عنوان انیمه های مورد علاقش دیمن اسلیر و نورلند گزینه های خوبی باشن، هرچند معتقده نورلند یکم ایراد نویسندگی داره ولی بازم عاشقشه، و انگار از اتک آن تایتان و ناروتو خیلی خوشش نمیاد و حوصله دیدن انیمه های ناتمومشو اصلا نداره.

اون همچنین عاشق کتاب خوندنه، برای سرگرمی شبانه گزینه خوبی بنظر میاد، بعضی وقتا آنقدر میخونه که متوجه نمیشه کی پرتوهای آفتاب روی نوشته ها تابیدن. بزرگترین ترس زندگیش نه شکسته نه م.رگ، یه عنکبوت ساده ست! اون عاشق آهنگ های آرومه، انگشتای چندان کشیده ای نداره، ولی چندین ساله که هنوز هم با علاقه پیانو رو ادامه میده، وقتی که اینکارو شروع کرده فقط یه بچه ی دبستانی بوده! فکر میکنم ساز کالیمبا رو هم بشه به لیست مهارت هاش اضافه کنم.

مغزش از سنگه، ولی قلبش از شیشه، نازک و شکننده، خیلیا هم بارها شکستنش، برای همین یاد گرفته از مغزش بیشتر استفاده کنه و نزاره شیشه های قلبش بیشتر ترک بخوره. اون یه آدم درونگرا، شهودی، منطقی و ادراکیه (intp)، کلی سفارش نقاشی میگیره و بهش میگن "با استعداد" ولی خودش خیلی ادعاشو نداره و معتقده دست بالا دست زیاده، ولی حتی حوصله کلاس نقاشی رفتنم نداشته و خودش اینکارو یاد گرفته، کلا آدم بی حوصله ایه.

به طور کل اون یه آدم خیلی آرومه، تو ارتباط گرفتن و بروز احساسات یکم ضعیفه و از اجتماع خیلی خوشش نمیاد، ولی اگه کسی به قلب شیشه ایش بدون شکستنش نفوذ کنه، جاش همیشه اونجا امنه. و اونقدی هم بی حوصله هست که ایموجی تایپ نکنه. البته با همین ویژگی هاش هم با دوستاش خیلی مهربونه و بخاطر همین دوستای زیادی هم داره. آها، راستی اسمشو چی بزاریم؟ اسمشو...اوممم میزارم آرشیدا. فکر می‌کنم بهش بیاد نه؟ نظرتون راجب کارکتری که ساختم چیه؟