آکانه که بود و چه کرد ؟

گر دستت می‌رسد لایکی بکن 🤝

نام : آکانه . سن : ۱۶ سال ( زاده : ۱۲ آذر . درگذشته : من هنوز زندمممم ) زندگی نامه : آکانه دختری شوخ طبع اما با آی کیوی زیادی بود . استعداد او در خراب کردن امتحانات ، مخصوصا ریاضی یا فیزیک بسیار چشمگیر است ، بود و خواهد ماند . ایشون در زندگی قبلی اش همان سیب قرمز و آب داری بود که در مهمانی بچه ی فامیل با او فوتبال بازی کرد و در آخر او را له کرد .

با اینکه ایشون در سن ۱۳ سالگی تا ۱۶ سالگی از بیماری صداداغونی رنج می‌برد ، همواره آروزی خواننده شدن را در سر خود پرورش میداد . اما بالاخره به این نتیجه رسید که اگر او روزی خواننده شود هیچکس با گوش های سالم از کنسرت بیرون نمی‌رود. پس دست از رویا هایش کشید و با تعدادی مداد و خودکار و کاغذ شروع به نویسندگی کرد . ایشون در بچگی علاقه ی شدید و عجیبی به گربه ها داشت . آنقدر آنها را دوست داشت که آرزو می کرد یک روز کلی گربه را بندازد تو یک سفینه ی فضایی . خودش هم سوار شود و با گربه به مریخ برود . اما این اتفاق هرگز نخواهد افتاد ...

از علایق ایشون می‌توان به : گربه ها ، دیدن گربه ها ، ناز کردن گربه ها ، خوردن گربه ها ، قربون صدقه رفتن گربه ها ، حرف زدن با گربه ها ، گوش دادن به گربه ها و غذا دادن به گربه ها اشاره کرد .

همچنین ایشون از همواره دیدن : افراد پیکمی ، دست خط بد ، سگ ها ، فسنجون ، موز ، کتاب های تاریخی ، بچه فامیل ، امتحانات و مدرسه رنج می‌برد .

او به زبان ژاپنی ، انگلیسی و ایتالیایی تسلط کامل داشت . و تکواندو کار ماهری هم بود . همچنین ایشون استاد نوشتن داستان یا متنی بود اما هیچوقت کتاب چاپ شده ای نداشت. او بعد از پذیرفتن اینکه نمیتواند خواننده شود آرزوی یوتوبر شدن را پیدا کرد اما به دلیل گ*شادی بیش از حد زیاد به خودش زحمت ساخت ویدیو نداد .