میمP1'ممد و جنگ جهانی'

ممد و ناظر لجباز🤡👌

ممد وارد تستچی شد و دید که ۱۰ اعلان داره با ذوق و اشتیاق وارد تستچی شد و بلند گفت نههههههههه تمام پست ها اسلایس ها کوییز ها رد شدن چای دستش بود گذاشت کنار (داداش اینجا ایرانه🤡🤝)و رفت خونه ای علی

(عه علی علییی علی بیا👌) علی گفت: چیه داداش ممد؟ ممد گوشی را داد دست علی، علی نگاه کرد و گفت : ای ممد بدبخت ای ممد بدبخت ، ممد گفت باید مبارزه کنیم . علی ممد راه افتادن به سمت خانه های اکانت های تستچی تا لشکری انبوه از اکانت را جمع کنند.

ممد علی خانه تک تک اکانت ها رفتن و داستان غمگین ممد را برای مادر های اکانت ها تعریف کردن و انها دو دستی بچه هایشان را دادن ( تازه بعضی از مامان ها گفتن اگر این اس*کل نخواستی تو راه بندازش اشغ*الی منم نمی خوامش😂)

بعد از جمع کردن اکانت ها رفتن رستوران و ممد هم مثل فیلم ها رفت بالای صندلی و قاشق را روی لیوان زد و سخرانی کرد. ( ممد هم یه پا ایلان ماسک شد🤡👌) ممد و علی با اکانت های تستچی تست ها کوییز ها و مسابقه هایشان را دور کمر بستن و ناظر لجباز را به مبارزه دعوت کردن

🎀پیام بازرگانی...... لطفا حمایت کنید🥺

ناظر هم با لشکری از ناظر های لجباز امد و جنگ هم شروع شد مبارزه مبارزه و باز هم مبارزه🤡 خب فقط مبارزه کردن و ممد و علی بردن🤡👌 پایان😂