
این داستان: از کسی انتظار داشتن واقعا حماقته، اینطور نیست؟
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
97 لایک
اول شد؟
حماقتیست، این انتظار…
که بنشینی لب پنجره،با فنجانی سرد شده از خیال،
و دلخوش باشی به آمدن کسی که سالهاست رفتنش را تمرین میکند. دلت را در پستوی لحظهها جا گذاشتهای
و زمان،
بیهیچ رحم و دلی،
از روی رؤیاهایت عبور میکند.
آری،انتظار، نام دیگر فراموش شدن است.
رفتنش را باور کنی اما برنگشتنش را هرگز به یاد نیاوری
چرا که برگشتنی نیست که به یاد آوردنی باشد.
بیهوده انتظار میکشیم، بیهوده حماقت میکنیم
و تمام عمر انسان بدین گونه میگذرد: در انتظار.
در انتظار رشد، در انتظار اتمام رنجها، در انتظار خوشبختی، در انتظار مرگ.
اگر اینطور باشد، پس همه ی ما جز حماقت کاری بلد نیستیم.
عالییی بوددد 🌺🔮💐
انتظار داشتم بهم برسیم🎀
افسوس که حماقت کردم ✨
میتسوری و اوبانای🎀✨
جمله:
اوبانای: در دنیای بدون شیظان بهم میرسیم ✨
میتسوری : معلومه که میرسیم✨
جالب بود
✨🎀
بسیار عالی!:>
سپاس
زیبا بود
تشکر
انتظار داشتم قول بدی که برمیگردی
افسوس که حماقت کردم
- ماتسومائه و سوکیاما / توکیو غول
نانای نای۲
(خسته نباشی، بسیار عالی>>)
انتظار داشتم احساسات از ثانیه ها قوی تر باشند... افسوس که حماقت کردم!
-پنج سانتی متر بر ثانیه
نانای نای
نانای نای؟_
شادمانی از شرکت شما در چالش_
بونگو:چویا رو به دازای:لطفا تو مافیا بمون
افسوس که حماقت کردم
پذیرای عذر شما هستم ولی نمیتونم این رو داخل پست قرار بدم
🎈
وااای ریکو سان محشر بود
سپاس