سلامممم👋این اولین پست منه و گفتم بهتره از چیزی که واقعا خوشم میاد یعنی "کتاب" شروع کنم🥰📚...میخوام در ادامه رمان هایی رو بهتون معرفی کنم🥰
اگه دنبال معما و ماجراجویی هستین رمان "بازی میراث" (از همه بیشتر دوسش دارم😁)رو بخونید...توی این رمان فضای دراماتیکی که برای شخصیت اصلی...دختری به نام"ایوری" به وجود میاد...که فضای هیجانی زیادی ایجاد میکنه... داستانش اینطوریه که ایوری تنها با خواهرش زندگی میکنه و صبح ها با ی مرد به اسم توبی شطرنج بازی میکنه...یک روز وقتی به دبيرستانش میره...ایوری رو با خودشون می برن چون ثروتمند ترین مرد دنیا توی وصیت نامش اسم ی دختر بی نام و نشان رو هم قید کرده...در صورتی که ایوری حتی اون مرد ثروتمند "توبیاس هاثورن"رو ندیده بود...! یعنی چه چیزی در انتظار ایوریه؟آیا واقعا ارثیه ای برای او به جا گذاشته شده؟ این رمان سه جلده... (خودم تو عید اینا رو خوندم چون زیاد بود😁)اما همین که شروع میکنه به خوندن هی میخوای ادامشم بخونی...
خب رمان دوم... "بخش دی" نویسنده ی این رمان پزشک متخصص آسیب های مغزی هست...🧠 این رمان هم ی رمان معمایی و هیجان انگیز و ی جورایی دلهره آوره...😁 کل داستان ی جورایی ی شب رو داره تعریف میکنه..ی شب در بخش دی در قسمت روان پزشکی بیمارستان... ایمی دانشجوی سال سوم پزشکی از شیفت شبانه اش در بخش دی وحشت داره...بخشی که ورود و خروج ممنوع و در واقع در قفله😶🌫️ ی اتاق...ی اتاق هست که از اونجا صدا میاد...میگن وضعیتش دیشب حاد بوده و برای همین اونجا نگهش میدارن... بیمار ها و کارکنان بخش دی یکی یکی بدون هیج ردی ناپدید میشن...😱 شیفت شب ایمی به صورت اتفاقییییی(😁)هم زمان شده بود با شیفت شب نامزد قبلیش...به اسم کمرون...(ولی من واقعا آخر داستان خیلی نارحت شدم...چون عادت دارم خودمو جای شخصیت اصلی میزارم😭) این رمان همین ی جلده...😁
خب خب...رسیدیم به رمان کره ای😍 ی جورایی واسه من فانتزی بود حالا نمی دونم😅اسم رمان... "هالمونی من دزد ستاره هاست!" اولش میخواستم ی رمان کره ایه دیگه بگیرم ولی تو عکس هم می بینین دیگه( اسلاید بعد ) جلدش ادمو جذب میکنه😁و خوب جز سبک ترین رمان هاس...ینی تو دستتون ی مدت بگیرین خسته نمی شین😅(این واسه من خیلی دقدقس😁) هالمونی که به کره ایه به معنیه مادربزرگه...لی لی به همراه مادر و خواهرش از کالیفرنیا به خونه ی هالمونی میرن که مریض شده...🏠 تو جاده که بودن...ی موجود عجیب که مربوط به حکایت های مادربزرگ هم میشه سر راهشون سبز میشه...🗺(البته لی لی فقط اونو می بینه✨️) لی لی و اون موجود عجیب قرار دادی با هم می بندن...
لی لی باید هر شب ستاره های محبوس در شیشه ی هالمونی رو آزاد کنه تا در عوض آن موجود جادویی سلامتی رو به هالمونی برگردونه...اما این معامله این قدراااا هم آسون نیس😁✨️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ولی بازی های میراث:>>>>>
خیلی رمان قشنگیه کاملا واقعی به نظر میرسه مخصوصا قسمت هایی که برادر ها با هم به مشکل بر میخورن🫰🙂
پشتت عالی
سم هستم بفرمایید فوق العاده بود
🥲🤞🥰