"زندگی همه‌اش دلقک‌بازیست، پس بهتر است ما هم نقش‌مان را به خوبی ایفا کنیم."
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
46 لایک
عالی بود🌷
اولین کامنت✨
پین؟💕
خدایا... بر پول ما بیفزای که بر مطالعه ی مان بیفزاییم... بعد از پستتون واقعا حس می کنم باید بخونمش!
یکی از بهترین دعاهایی که دیدم:
نمیخوام اغراق کنم اما واقعا از کتاباییه که با وجود کوتاه بودنش کاری میکنه آدم تا چند ساعت بعدش به فکر فرو بره. نوع روایتش یکم متفاوته(یا شاید صرفا برای من جدید بوده) و همونطور که داستان با شخصیتا پیش میره، نویسنده هم توی بعضی از قسمتا از زبون خودش صحبت میکنه (که این متن هم جزوی از حرفای خود نویسنده‌ست). به نظر خود من احساسات و افکار هرکدوم از شخصیتا اغلب احساسات و افکاریه که ما انکار میکنیم، اما توی اعماق وجودمون همه‌شون رو داریم.
*حقیقتا فکر کنم خیلی حرف زدم...
قبلا زیاد به این نوع روایات بر نخوردم، ولی اون چندتا تجربه ای که داشتم خیلی خوب بودند و اتفاقا چند وقتیه دنبال یه کتاب خوب می گردم! تجربه ی خوبی ازش سراغ دارید؟ (حالا بماند که هنوز درگیر پیدا کردن خزان پیشوا ام-)
نه این چه حرفیه؟ منم که دارم زیاد حرف می زنم
تجربه‌ی خوب که... حقیقتش چیزی به ذهنم نمیرسه، ولی تا اونجایی که میدونم فقط این کتاب از بین کتابای ترجمه شده اوسامو دازای همچین روایتی داره. البته به نظر من قبل از اون باید "زوال بشری" رو خوند، چون اینجوری هم با نوع نوشتار اوسامو دازای آشنا میشید و هم خودش (اگه به کتاب دقت کنیم، زندگی شخصیت اصلی شباهت زیادی با خود اوسامو دازای داره). حقیقتش واقعا متاسفم اگه منظور رو خوب متوجه نشدم... از ساعت دوازده به بعد مغزم کلا خاموش میشه:]
نه نهه اصلاا، من وقتی حرف از اوسامو دازای میشه یهو پرحرفیم گل میکنه🫠
اتفاقا زوال بشری هم یکی از کتاباییه که چند وقتیه دنبالشم! واقعا؟ این یکی از سبک های مورد علاقه ی منه، زندگی نامه ای که ابدا زندگی نامه نیست ولی از عمق وجود نویسنده نوشته شده؟ نه نه دقیقا منظورم همین بود، فکر کنم کلمه ی درستی رو انتخاب نکردم:»
پس نویسنده ی مورد علاقه تونند؟
واییی بهترین شکلی که میشد توصیفش کرد همین بود، واقعا از عمق وجود نویسنده نوشته شده، مخصوصا اگه قبلش زندگینامه رو در حد کم بخونید، دیگه به اون شخصیت به چشم یه آدم واقعی نگاه می‌کنید.
نه باوو، احتمالا مشکل از من بوده
تا حدی... البته به طور کلی من کسی نیستم که بتونم از بین اون همه نویسنده و شاهکار هاشون یه نفر رو به عنوان "نویسنده موردعلاقه" انتخاب کنم. در اصل فقط بیشتر میتونم نوشته‌هاش رو درک کنم:)
وایییی، خدا می‌دونه بعد از زنده ام که روایت کنم چقدر دنبال همچین کتابی بودم»»»» این بخشش که به لطف شما خوندم واقعا بی نظیر بود، بیش از حد برای خوندنش مشتاقم! این دیدگاهتون خیلی جالبه:) جسارتا... میتونم درباره ی بقیه ی کتاب های که دوست دارید سوال کنم؟
خوشحالم که کمک کردم:>
کتابای زیادی هستن که خوندم و واقعا دوست داشتم، ولی "مرگ به وقت بهار" و "عقاید یک دلقک" از جمله کتابایی بودن که بعد از خوندنشون تا چند وقت درگیر فکر کردن بهشون بودم. البته این ها کتابایی هستن که تا الان خوندم و دوست داشتم و کتابای دیگه‌ای هستن که ممکنه در آینده حتی تاثیر بیشتری هم روی من بزارن، برای همین با قاطعیت نمیگم این ها "بهترین" کتابایی هستن که خوندم.
اینکه همیشه جا برای چیزهای بهتر رو خالی می گذارید واقعا جالبه، عقاید یک دلقک واقعا ستودنی بوددد>>>> و میونم درباره ی مرگ به وقت بهار ازتون بپرسم؟
وایی حقیقتا خیلی ذوق کردم سر این حرفتونن:>>>
دقیقااا
درمورد مرگ به وقت بهار، کتابش در اصل داره از زبان یه پسربچه توی یه سرزمین دیگه تعریف میشه. اوایل که کتاب رو میخونید به احتمال زیاد براتون گیج کننده باشه چون اونجایی که پسربچه زندگی میکنه تفاوت زیادی با دنیایی که ما توش زندگی میکنیم داره، برای مثال از اونجایی که دهکده‌ی توی کتاب روی یه رودخونه بنا شده، اونا هرسال یه مرد رو توی رودخونه میندازن تا از این که دهکده سرجاشه مطمئن بشن
(در صورتی که مرد یا جسدش از سمت دیگه رودخونه بیرون بیاد می‌فهمن که دهکده سرجاشه).
اما در اصل فقط کافیه به خود داستان دقت کنید تا بتونید شباهت‌های اون سرزمین و مردمش رو به این جهانی که ما توش زندگی میکنیم رو ببینید.
یه قسمتی از متن کتاب که خیلی دوست داشتم میگفت: "همه چیز تکرار میشود، همیشه تکرار میشود، نه آغازی دارد و نه پایانی، و نه خستگی سرش میشود. من و تو خسته میشویم"؛ در کل کتاب یه همچین حال و هوایی داره و اون چیزایی که پسربچه روایت میکنه هم به مرور زمان بیشتر شکل بالغانه به خودشون میگیرن
اگه بخواید حتی میتونم یه پست درمورد اون قسمتایی از متن کتاب که به نظرم ارزش خوندن داشتن بزارم تا بتونید با توجه به اونا فکر کنید که میخواید کتاب رو بخونید یا نه.
فکر کنم سبک وایده ی کلی داستانو تقریبا گرفتم، متشکرم از وقتی که گذاشتید و توضیحات کاملتون!>>>> این نهایت لطف شماست البته ابدا راضی به زحمت نیستم! فقط اگر امکانش هست میتونید همینجا/پیوی متن ها رو بفرستید؟ (البته ضمن عذرخواهی بابت این همه زحمتی که بهتون دادم^)
این بخشی که گفتید واقعا زیبا بود>>>>> و تقریبا... خب یه جورایی مثال عجیبیه ولی رابطه ش با دنیای ما... آم... مثلا مثل رابطه ی قلعه ی حیوانات یا ماکوندو؟
نه بابا زحمت چیه. خیلی خوشحال میشم اگه بتونم به بقیه هم کتاب معرفی کنم:>
حتمااا:]]]
میشه گفت. البته این مثال رو زدم تا یکم تفاوت سرزمین اون ها با دنیای ما رو متوجه بشید، ولی منظور رو بد رسوندم:
دستتون درد نکنه میسورا (درست خوندم؟) بانو!:)
پس ایشالا صبر می کنم تا پیداش کنم و بتونم بخونمش و دقیق تر درکش کنم، خیلی خیلی متشکرم از معرفیتون!:»»
خواهش میکنممم:>
حقیقتا نمیتونم توصیف کنم چقدر ذوق کردم سر این موضوع که تونستم بهتون کتاب معرفی کنم:]
همچنین از شناختن به کتاب جدید و یه دختر کتابخوننن»»»»
✨️:)
ولی دازای اوسامو فوق‌العاده‌ست..
زیبا بود✨️
🥲✨️
باران من چجوری بهت بگم پول ندارمم؟
الان کی پاسخگوعهه؟من کتاب میخوامم
واییی
نه ببین میتونم توضیح بدمم
پرچم دلقکا بالاست
نوشته های اوسامو دازای فوق العادس و واقعا حقه.
چند تا کتاب داره و اسماشون چیه؟
من فقط "نه آدمی" رو خوندم
قبول دارم:)
کتاب که زیاد داره، اما کتاباییش که ترجمه شدن اینا هستن:
"خورشید رو به غروب" (یه نشر دیگه هم با اسم شایو ترجمه‌ش کرده)
"در باب عشق و زیبایی"
"گل های لودگی" (که توی این تست گفتم)
"صبح خاکستری"
من خودم صبح خاکستری و نه آدمی و گل های لودگی رو تا الان خوندم
واقعا؟ من کتاباشو نخوندم ولی میرم میخونم اگه این متن جزوش باشه قطعا شاهکارن
آره
بستگی داره چجوری باشی
بعضیا عاشق نوشته هاش میشن و بعضیا میگن چرت و پرته