داستان کوتاهه
به دخترک درون اینه زل زده بودم اوهم به من نگاه می کرد خودمو به دیوار پشت سرم تکیه دادم و چسبیده به دیوار لیز خوردم پایین و نشستم رو زمین. کلاه ابی از سرم افتاد رو پام.پام دراز شده بود و با اینه ی دیواری راهرو فقط ۱ وجب فاصله داشت .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
خیلی قشنگ بود موفق باشی
بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم
راستی میشه فالوم کنه
به به به
عالی بوددددد
خوشحالم دوست داشتی می چانن🥲
میشه فالوم کنی
عالییی
خوشحالم دوست داشتی:)
فالوم میکنی زیبا
حتماا
عاللیی
دورت بگردم هانابی چانن🥲
فرست
💞