در کوچه دیاگون، دختری ۱۱ ساله به همراه جنی خانگی از بانک گرینگاتز بیرون آمده و سمت مغازهها پیش میرفتند. جن خانگی گفت: "بانوی جوان، بهتره اول ردایتان را بگیرید." دختر سری تکان داد و به سمت ردا فروشی خانم مالکین رفت. وارد مغازه شد، خانم مالکین تا سرش را برگرداند تعظیم کوتاهی کرد و گفت: "دوشیزه استارک، بسیار خوشحالم که امروز شما را میبینم برای خرید ردا تشریف آوردید." دختر با صدایی آرام و با وقار گفت: "بله، برای خرید ردا برای مدرسه اومدم." زن با کمی تفکر گفت: "بسیار خب، میدونم چی براتون بیارم." هنگامی که خانم مالکین در حال اندازهگیری ردای دختر بود، جن خانگی با تعظیمی تمام قد گفت: "بانوی جوان، اگر مایل باشید من میرم تا کتابهاتون را خریداری کنم. اگر کارتون تموم شد، به مغازه الیوندر برید و بعد من هم پیشتون میآم.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالییییی