
𝑨 𝒐𝒏𝒆-𝒑𝒂𝒓𝒕 𝒏𝒐𝒗𝒆𝒍 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆 𝑺𝒘𝒂𝒏 𝑨𝒏𝒈𝒆𝒍
منتظر ماندن برای آمدن هواپیما مرا خسته کرده بود برای همین فکری به ذهنم رسید که بیرون بروم تا کمی هوا بخورم از فرودگاه خارج شدم کمی راه رفتم و به جایی رسیدم که بسیار زیبا بود. تونلی بود که با درخت های شکوفه گیلاس صورتی ساخته شده بود و پرنده های سفید زیبا روی آن درخت ها نشسته بودند، دوست دارم بدانم آن سوی این تونل زیبا چیست. وارد این تونل شدم بوی خوش بویی به مشامم رسید انگار تونل بسیار درازی است، اما دوست دارم از آن عبور کنم.
بعد از مدتی به یک در زیبا و عظیمی رسیدم که کاملا سفید بود و عکس قویی بسیار زیبا روی آن نقش داشت دور تا دور آن با ریسه و برگ هایی زیبا پوشانده شده بود جنس در از الماس سفید بود نزدیک شدم تا در را باز کنم دسته دری وجود نداشت ولی از کنار در میتوانستم در را باز کنم اما بسیار سنگین بود بالاخره توانستم در را باز کنم وارد شدم کمی جلو رفتم و ایستادم آنجا بسیار زیبا بود راهرویی از الماس روی دیوار ها عکس قو بود فرشته ای آمد که بسیار زیبا بود به سمت من آمد و گفت: عزیزم چگونه توانستی قصر مرا پیدا کنی؟ گفتم: من از یک تونل بسیار زیبا گذشتم و به یک در زیبا رسیدم و آن را باز کردم و به اینجا آمدم
فرشته مرا در آغوش گرفت و من بیهوش شدم وقتی به هوش آمدم روی صندلی فرودگاه بودم بلند شدم تا قصر آن فرشته را دوباره پیدا کنم وارد آن تونل زیبا شدم اما در قصر فرشته نبود یکدفعه روی زمین افتادم خواستم بلند شوم که دستبند بسیار زیبایی پیدا کردم که ظاهراً برای آن فرشته بود چون مروارید هایی داشت که مانند الماس بود و رویش نوشته بود فرشته قو: سورا یعنی اسمش سورا بود دستبند را برداشتم و رفتم به فرودگاه سوار هواپیما شده و به سمت پاریس راه افتادم میخواهم سورا را پیدا کنم
به پاریس رسیدم و به اپارتمانم رفتم وسایلم را مرتب کردم کیفم را برداشتم و دستبند سورا را درآوردم و آن را به دستم انداختم از آپارتمان بیرون رفتم ناگهان دختری زیبا را دیدم که به سمتم آمد و اسمم را پرسید گفتم: یونا اسم من یوناست_اسم من هم سورا است. او گفت سورا یعنی آن فرشته قو است. دستش را بالا اورد و گفت دستبندت شبیه به مال من است، ان دختر زیبا سوراست فرشته قو.
من سورا هستم یک فرشته قو که بعد از ملاقات یونا با من تبدیل به انسان شدم من در حال حاضر ۱۹ ساله هستم یونا دختری بود که با او دوست شدم و صمیمی بودیم که در تاریخ ۸ آوریل سال ۲٠۲۶ در ساعت ۱۴:۳۶ دقیقه در آغوش من فوت شد. و من هم تا ۵ ثانیه دیگر میمیرم. ۱-۲-۳-۴-۵ خداحافظ من به پیش........ یونا.... میروم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییی
مرسی فرشته🤍
فرشته تویی🙂
🤍