باورم نمیشه ! پ ۲

علامت دراکو :💚 | علامت جولیا : 🎀| علامت لیلی : 💫

از زبان دراکو :داشتم میرفتم برای لیلی چوبدستیشو بیارم. خب ، اون دوستم بود . و فکر‌کنم با اعتماد ترین فرد اسلیترین برای من بود . چند وقت پیش تونستم بهش حقیقت رو بگم . Π فلش بک به چند روز پیش Π 💚: دنبال لیلی میگشتم ‌. بلاخره پیداش کردم . روی یه نمیکت تنها نشسته بود و کتاب میخوند . رفتم پیشش. 💚:«لیلی ، یکم وقت داری ؟ میخوام باهات حرف بزنم .» 💫:« حتما . همین جا یا میخوای بریم جای دیگه ؟ » 💚: « اگه میشه بریم یه جای دیگه . جنگل مم،،،،نوعه خوبه ؟» 💫:« اوهوم » رفتیم تو جنگل و لیلی نشست رو چمنا . منم کنارش نشستم . 💚:« خب.... ببین.... من یه رازی دارم . نمیدونم چیشد که بهت اعتماد کردم و میخوام بهت اینو بگم . در هر حال ، تو دوست خانوادگیمون هستی . مامان بابای تو با مامان بابای من دوستن و .... به هر حال ، بهت اعتماد کردم و امیدوارم به کسی چیزی نگی . » 💫:« نگران نباش‌دراکو به کسی نمیگم . » یه نفس عمیق کشیدم و بلند شدم و روبروش نشستم . 💚:« آم.... چجوری بگم .... اه چقدر سخته » لیل چوبدستیشو در آورد و به من نشونه گرفت .

💫:« میگی یانه ؟؟!» 💚:« اوکی ،...میگم . » چوبدستیشو آورد پایین . 💚:« ببین ، من .... یکیو دو***ست دارم . و نمیدونم چجوی بهش بگم . » چشمای لیلی برق زد . 💫:« یعنی ... تو ....دراکو مالفوی ‌... أدمی که هیچوقت عا******شق نمیشه .... عا******شق شده ؟؟؟؟!» 💚:« چیز عجیبیه ؟!😐» 😁:«‌خیلی . خب حالا بگو ببینم اون دختر خوشبخت کیه ؟» 💚:«‌همین دیگه ... بحث همینه . عا****شق کسی شدم که نباید میشدم . یه گریفیندوری ! »

خندش محو شد . 💫:« چ‌.....چی ؟ نگو که اون گرنجره . » 💚:« نه بابا . جولیا . جولیا جکسون » نفسش رو داد بیرون و یه لحظه خیالش راحت شد و دراز کشید رو زمین . ولی بعد ۴ ثانیه سریع نشست و با یه حالتی نگاه کرد :« ( با فریاد ) تو عا*****شق دوست من شدی ؟!» 💚:« چیه مگه جر**مه ؟ اصلا به خاطر همین بهت گفتم . چون دوستشی اخلاقش رو بهتر میشناسی . میخواستم بپرسم ببینم چجوری بهش بگم که یهو نزنه تو دهنم . هرچی باشه ، من یه اسلیترینیم و اون گریفین...» 🎀:« لیلی ! اینجایی ! کل هاگوارتزو دنبالت گشتم . » حرفم با صدای جولیا نصفه موند . لیلی پاشد و رفت پیش جولیا . تو راه یه لحظه سمتم برگشت و یه چشمک بهم زد و رفت . *از زبان جولیا * تو راه بودیم‌که یهو بهش گفتم 🎀:« عا+++++شقش شدی مگه نه ؟!» 💫:« کی رو میگی ؟» 🎀:« مالفوی » چپ چپ نگاهم کرد 💫:« مسخره . یعنی نمیتونه به عنوان یه دوست عادی و یه همگروهی باهام حرف‌بزنه ؟» 🎀:« نه » خندیدم .💫:« تو چطور ؟🤭» 🎀:« من چی ؟» 💫:« تو اونو دوس++++ت داری ؟» 💫:« نهههه » 🎀:« خب حست بهش چیه ؟ مثلا ازش‌متنفری ؟ خو+++شت میاد ازش ؟» 🎀:« ....