
خب از این به بعد پست هامون با محور شعر و اهنگ هست.
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
60 لایک
خب از این به بعد پست هامون با محور شعر و اهنگ هست.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
دوستان ضرفیت چالش تکمیلیه
هیما پیک می عه
به هیچ اعنوان@ایتاچی
| 2 روز پیش
این چه سمی بودددددددددد
چرا همه gیییی انننن
داداش از من که اولین انیمه ای که دیدم یاریچین بود همین انتظار میره ،بعد خیلی خوبه که چرا دوست ندارید ؟
@🌚Տᗩᑎᗩ🌚
کدوم ت ا پ میشه تو بوروتو 💀
_____
انتخابش با شمـــ
موریارتی وطن پرست
موریارتی و شرلوک که زنده ماندن با کلی مسائل امنیتی سعی می کنند به لوییس بفهمانند که هر دو زنده اند و لوییس شاد می شود و از آن پس هر سه به مبارزه با جرم و جنایت می پردازند. البته لوییس و ویلیام هنوز به دنبال رسوا کردن افراد خبیث می پردازند اما شرلوک نمی گذارد آنها کسی را بکشند.
پایان
البته امیدوارم موریارتی وطن پرست ادامه داشته باشه فصل دو یه جوری بود که ادامه دارد ...
@هیناتا
میزارمش😉
______
وای نه بخش اولش کوو
بزار یه لحظه خلاصه مینوسم
چشم های قشنگ تو ستاره من ستارهههههههه یییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی مننننننننننننننننننننننننننن
توی این شب های بی ستاره
دارویی که تامایو برای انسان کردن موزان ، درونش ریخت بعد از کلی فایت ، روی موزان اثر میکنه و بعدش کوکوشیبو و دوما و آکازا هم انسان میشن .
همه زنده میمونن و موزان ، کوکوشیبو ، دوما و آکازا و تبدیل به آدمای خوبی میشن و همه کنار تانجیرو و هاشیراها به خوبی و خوشی باهم زندگی میکنن🌚✨️
-دیمن اسلیر
پایان مورد علاقم-
ناروتو :
مث آدم ناروتو رو میدم ساسکه
هیناتا رو میدم ساکورا
گارا رو میدم به لی
تن تن رو میدم به تماری
کیبا هم میدم به کانکورو
و تمام شما به جای بوروتو به دنیای مغز ساز من اومدید🗿💔
این چه سمی بودددددددددد
چرا همه gیییی انننن
تن تن به تماری نمیاد جاست تن تن و مادارا
روزی روزگاری یکی در خونه ای را زد
ولی او صدای در را نشنید و تمام
اوشی نو کو 🗿🗿🗿🗿🗿
انیمه اتک آن تایتان میکاسا نمی دانست چه کند، زهر سنگ دلی بچشد یا غم تنهایی؟ میکاسا دست نگه داشت، می دانست پشت او چه کسی ایستاده است و به او گفت:(( آدمم عقل داره دیگه، مگه نه؟ اما تو چی، تو که عقل نداری! اگه عقل داشتی گرفتار عش.ق اون پادشاه نمیشدی! اون تورو شکن.جه کرد ولی تو ازش دست برنداشتی! فکر میکنی از تو بی عقل تر تو این دنیا هست؟ معلومه که نه!..)) گریه اش گرفت بعد هقهق کنان گفت:(( تو بودی که من... نه، مارو از ارن جدا کردی! اگه جلوی اون حم.له رو نمی گرفتی، هم الان اون مردم بی گناه راحت میشد
میزارم😉
ملسییی
ادامه داره هههه😄
میشدن! تو مارو از هم جدا کردی! هیچوت نمی بخشمت...!))
ناگهان گرمای وجودی را حس کرد که او را بغل کرده بود،
آن فرد گفت:(( نگران نباش! من هنوز پیشتم! گریه نکن عزیزم!))
(( هنوزم باورم نمیشه تو برگشتی... باورم نمیشه...))