تجزیه و تحلیل شخصیت هارونو ساکورا؟!

اول به این موضوع بپردازیم که اصلا علت این همه هیت چیه و آیا اصلا ساکورا لایق این همه هیته؟ میدونیم که ساکورا کارکتری بود عاشق اوچیها ساسکه و تمام زندگی‌ش رو وقف تلاش برای جلب توجه و محبتش میکرد و هدفش توی زندگی فقط ساسکه بود، حداقل اون اوایل که اینجوری بود. علت اصلی هیت های ساکورا میتونه رفتارش با ناروتو باشه، که در این صورت نگرش هیترهاش خیلی سطحی هست. یکی دیگه از برچسب هایی که به ساکورا زده میشه برچسب "بی مصرف" بودنه که بهتره ماجراش رو کمی واستون روشن کنیم.

۱.عشق ساکورا به ساسکه. تصور کنین که شما یه شخصی رو دوست دارین، قطعا برای جلب توجهش تلاش میکنین. ساکورا رشد شخصیتی بسیار قوی‌ای داشت، چرا که در ابتدای انیمه فقط جذب ساسکه ی خوشتیپ و سردی شده بود که می دید و علاقه ی اون سطحی بود. خود ساکورا هم یه جا گفت:"ساسکه، چیشد که من عاشقت شدم؟" به مرور زمان ساکورا بیشتر و بیشتر نیمه ی تاریک ساسکه رو شناخت، اما وقتی متوجهش شد که دیگه دیر شده بود. توی امتحانات چونین بود که ساکورا،ساسکه ای که دنبال انتقام بود و قلبش توی تاریکی غرق شده بود رو شناخت:ساسکه ای با چنان عطش قوی برای کشتن که ساکورا رو می ترسوند. با این حال، باز هم عاشقش موند. وقتی ساسکه داشت دهکده رو ترک می‌کرد،ساکورا دنبالش رفت و بهش گفت که میخواد همراهش بیاد. یعنی انقدر دوستش داشت که حاضر بود دهکده‌اش رو ترک کنه تا همراه ساسکه بره و مراقبش باشه. گرچه قبول دارم که میتونست کاری بیشتر از گریه و زاری کنه ولی خب، کاری از دستش برنمیومد چون اصلا قدرتش در حد و اندازه ی ساسکه نبود.

البته که قرار نیست ساکورا رو کلا تبرئه کنیم. بعد از این ماجرا ساکورا گریه‌کنان رفت پیش ناروتو و ازش خواست که ساسکه رو برگردونه:همون ناروتویی که همیشه باهاش بدرفتاری می‌کرد و اون رو از خودش پایین تر میدید. ساکورا میتونست حداقل تلاشش رو بکنه تا بره دنبال ساسکه، ولی این کار رو نکرد و فقط به ناروتو تکیه کرد و همین باعث شده ساکورا بی مصرف به نظر بیاد. در آغاز ساکورا شکوفه ای ضعیف بود، همیشه از ناروتو و ساسکه عقب تر بود و توی تصوراتش این ناروتو بود که ازش پایین تر بود. اما بعد رفتن ساسکه، ساکورا چشماش رو باز کرد و با حقیقت مواجه شد. بعد از اون تلاشش رو کرد تا به ناروتو و ساسکه برسه تا جایی که دیگه نمیشد نادیده گرفتش. توی ناروتو شیپودن، ساکورا بعد از فهمیدن این حقیقت که بار قولی که ناروتو بهش داده روی شونه های ناروتو سنگینی میکنه، تصمیم گرفت ساسکه رو بکشه:مجرمی رو بکشه که سال هاست عاشقشه.

گرفتن این تصمیم که عشق خودشو بکشه یکمی سخته، نیست؟! همین که ساکورا تونسته همچین تصمیمی بگیره نه تنها رشد شخصیت اون رو نشون میده بلکه نشون میده که چه شخصیت قوی ای داره!(گرچه در پایان موفق نشد). ساکورا مدت زیادی عاشق ساسکه موند، با این که ساسکه به دنبال نابودی کونوها بود. با این که سال ها بود ساسکه رو ندیده بود، ساکورا هرکسی که ازش خوشش میومد رو رد کرد بخاطر ساسکه،ساسکه ای که سعی کرده بود اون رو بکشه.

۲.رفتار ساکورا با ناروتو. در اوایل انیمه، با ساکورایی به شدت تو مخ و با رفتاری کودکانه مواجهیم که علاقه ای کورکورانه به کسی داره که حتی درست نمیشناستش و رفتار وحشتناکی با کسی داره که بهش محبت میکنه. ساکورا هنوز معنای درد و رنج رو نفهمیده بود(احساس ناگاتو بودن بهم دست داد).اون هنوز بچه بود و تنهایی رو درک نمیکرد. ساکورا به مرور عوض شد. اوایل، ناروتو رو یک مزاحم میدونست و چشم هاش رو روی عشق ناروتو بسته بود و فقط ساسکه رو میدید. به مرور، ساکورا ناروتویی رو دید که تمام تلاشش رو برای محافظت ازش میکنه و فهمید که ناروتو بزرگ شده و کسی که عقب مونده، خودشه. اون از ناروتو خواست ساسکه رو برگردونه و وقتی ناروتو شکست‌خورده برگشت، ساکورا گفت که سری بعدی خودش همراه اون میاد و کمکش میکنه. درسته که ساکورا دائما ناروتو رو میزد یا اذیتش میکرد، اما در اعماق وجودش نگران اون بود و مثل یک برادر دوستش داشت. وقتی ناروتو توی فایت با اوروچیمارو به چیزی شبیه کیوبی تبدیل میشه، ساکورا با گریه میگه که خودش ساسکه رو برمیگردونه و دیگه نیازی نیست که ناروتو رنج بکشه.

۳.بی مصرف بودن ساکورا. ساکورا در ابتدا کونوایچی ای ضعیف بود و نه تنها قدرت خاصی نداشت، بلکه برای همه چیز به ناروتو اتکا میکرد. در آینده دیگه نمیخواست ناروتو آزار ببینه، اما کاری از ساکورا برنمیومد و مجبور بود همه ی بارها رو روی دوش ناروتو بذاره. مثلا حمله ی پین به کونوها. ساکورا در مقابل پین کار خاصی نمیتونست انجام بده، وقتی کاری از کاکاشی هم برنمیومد. در عین حال، نینجاهای پزشکی حق مبارزه در میدان نبرد رو نداشتن( بجز کسایی که جوتسوی نمیدونم چی چی رو داشتن که فقط شامل سوناده و در آینده ساکورا میشد) و ساکورا اصلا نباید مبارزه میکرد، با این حال توی میدان نبرد میجنگید. اون جون خیلی ها رو نجات داد، ساسوری رو با کمک چیو نابود کرد و بیاید قبول کنیم خیلی جاها فقط با بودنش ناروتو رو تحریک میکرد که قوی تر بشه و ازش محافطت کنه، حتی با گریه و زاری هاش!