
معرفی چند تا کتاب خوب از نظر خودم ✨

دختر پرتقالی اثر یوستین گردر🍊 خلاصه داستان:در این داستان پسر پانزده سالهای بهطور اتفاقی به دستنوشتهای از پدرش دست مییابد. در حالی که پدرش ۱۱ سال پیش به دلیل ابتلا به بیماری صعبالعلاجی از دنیا رفته و در آستانه م.رگ، نامهٔ دور و درازی برای پسرش از خود به جا گذاشتهاست. به گفته مادرش، بیشترین غم و اندوه پدر در آستانه م.رگ این بودهاست که پیش از آن که بتواند پسرش را بشناسد باید ب.میرد. دختر پرتقال گفتگوی فلسفی و شاعرانه بین پدر و پسری است که در دو زمان مختلف زیستهاند. پدر ماجرای آشنایی با دختری را به شیوهای جذاب برای پسرش بازگو میکند. پسر با خواندن یادداشتهای پدرش دید جدیدی نسبت به زندگی پیدا میکند.

دختری که در اعماق دریا افتاد اثر اکسی اوه🌊 خلاصه داستان:مینا، دختری از دهکدهای کرهای است که توسط طوفان و م.رگ ویران شده است. اهالی روستا بر این باورند که خدای دریا خشمگین است و فقط عروس واقعی او می تواند خشم او را پایان دهد. بنابراین هر سال یک دختر جوان ق.ربانی دریا می شود. رمان با انتخاب شیم چئونگ به عنوان قربانی سال آغاز می شود اما مینا که می دانست برادرش شیم چئونگ را دوست دارد،پس به جای آن خود را به دریا می اندازد. مینا ن.م.یمیرد در عوض، او به قلمرو روح فرود می آید.مینا که به قلمرو روح، شهری جادویی از خدایان کوچکتر و جانوران افسانه ای، رفته، به دنبال خدای دریا می گردد، اما او را در خوابی مسحورآمیز می یابد. مینا با کمک یک مرد جوان مرموز به نام شین و همچنین گروهی متشکل از ش.یاطین، خدایان و ارواح تصمیم می گیرد تا خدای دریا را بیدار کند و یک بار برای همیشه به طوفان های ق.اتل پایان دهد. اما او زمان زیادی ندارد: یک انسان نمی تواند مدت زیادی در سرزمین ارواح زندگی کند. و کسانی هستند که هر کاری می کنند تا خدای دریا را از خواب بیدار نکنند…

یک جور خوشبختی اثر کلر لگراند✨ خلاصه داستان:داستان دختری که برای نخستین بار خانواده ی عجیب و مرموز پدری اش را ملاقات می کند، فینلی مجبور است به خاطر فاصله و اتفاقاتی که بین والدینش افتاده این تابستان را در کنار مادربزرگ و پدربزرگ پدری اش بگذراند، او ذهنی خاص و رازهایی بسیار شخصی دارد ، رازهایی که تنها با نوشتن می تواند حفظشان کند.

سرخی خ.ون،سفیدی برف اثر مارکوس سجویک❄ خلاصه داستان:کتاب «سرخی خ.ون، سفیدی برف» رمانی نوشته ی «مارکوس سجویک» است که نخستین بار در سال 2007 چاپ شد. وقتی نویسنده ای به نام «آرتور رنسم» به ازدواج ناموفق خود در انگلیس پایان می دهد و به منظور کار به عنوان ژورنالیست به روسیه نقل می کند، چیز زیادی درباره ی انقلاب خشونت آمیزی که در آستانه ی وقوع است، نمی داند. او بی آن که خودش بخواهد، به مرکز این ماجرا کشیده می شود: بریتانیایی ها «آرتور» را وادار می کنند که اطلاعات «بلشویک ها» را به آن ها منتقل کند، حتی وقتی او درگیر رابطه ای ع.اشقانه و البته خ.طرناک با منشی «لئون تروتسکی» می شود. پس از مدتی، هم بریتانیایی ها و «بلشویک ها» از «آرتور» استفاده می کنند تا اطلاعات مورد نظر خود را به دست آورند، و هر دو به او مشکوک می شوند. هرچه «آرتور» بیشتر تلاش می کند که خود را از این مخمصه نجات دهد، انگار بیشتر و بیشتر به عمق آن کشیده می شود.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تست عالی بود (مثل اینکه بار دومه میخونم ولی همین الان فهمیدم) ✨
مرسییی
خواهش 🛐✨
دختر پرتقالی رو قبول دارم خوب بود
هر دو در نهایت میمیرند >>>🛐🛐🛐✨
عه وا.. من کی اینجا کامنت داده بودم یادم نمیومد... 😭😂
🤍
عالی بودشش