از هوش مصنوعی پرسیدم کاراکتر های اچ پی تو شب یلدا چیکار میکنن ، جوابش رو میبینین ⭐💙
آلفیوس دامبلدور:
آلبوس دامبلدور به عنوان مدیر هاگوارتز، با دانایی و حکمت خود به مهمانی یلدا میپیوندد. او داستانهای قدیمی و افسانههایی درباره شب یلدا و اهمیت خانواده و دوستی را روایت میکند.
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
56 لایک
بیل ویزلی فراموش شده
شخصیت های دیگه ای رو به غیر از این پارت و پارت بعد نداد متاسفانه 🥲
خوب بود می تونستی عکس هم بزاری تا بهتر شه😑
خیلی سعی کردم ولی هوش مصنوعیه نتونست درست کنه 🥲
اوک😶
خیلی باحال بود.😂
یه ایده دارم.میتونی ازش بپرسی اگه مافیا بازی می کردن چی می شن؟
ایده قشنگی بود ، اگه تونستم میذارم 😁
نباشد به انتقام...
سوزروس اسنیپ: غرق در افکارش است:بیا لیلی تو هم اینو بخور و بعد هنوانه ای به لیلی تعارف میکندم زیر درخت نشسته اند ظهر است ولی خب برای او مهم نیست شب یلدا یا ظهر یلدا فقط مهم این است که لیلی آنجاست. به خودش می آید. به خاطراتش فکر میکند و آرام اشک میریزد...دور از چشم اساتید و دانش آموزان(اغراق آمیز شد😑)
🥲🥲🥺🥺
عالی بود منم سه تا بگم
ریموس لوپین: به هری فکر میکند به تنها یادگار جیمز و بعد:هی ریموس پاشوووو پاشووو شب یلدا گرفتی خوابیدی؟ سیریوس اون بالشتو بکوب تو سرش ریموس جیمز و سیریوس را بالای سرش میبیند و پیتر...پیتری که پشت سرآنهاست. به ماه نگاه میکند وای نه چند دقیقه دیگر باید راه بیفتند به سمت کلبه ی شیون آوارگان. جیمز: سیریوس، ریموس، پیتر زود باشین منتظر چی هستین؟ بزنین بریم ماجراجویی. یواشکی با شنل نامرئی کننده و نقشه ی غارتگر به سمت کلبه میروند و گره درخت را بازمیکنند و وارد میشوند.
سیریوس بلک: سیریوس به دیوار های آزکابان مینگرد. به خاطرات زیبایش با دوستانش فکر میکند...به شب های یلداشان...با ریموس و جیمزو پیتر.پیتر...کسی که فکر میکرد دوست است ولی فقط یک خائن بود. خاطرات خوش در ذهنش نمیمانند و نفرت از پتیگرو جای آنها را میگیرد. روزنامه را باز میکند عکس اورا میبیند. احساس خطر میکند، خطر برای جیمز...خطر برای تنها کسی که گویا خود جیمز است. پس فقط یک فکر مغزش را حفظ میکند. فکر به انتقام... انتقام از کسی که به خاطر او دوازده سال در آزکابان بوده...
🥲🤩
دراکو پس چی؟ بذار حدس بزنم... دراکو مالفوی سر سفره دور از بقیه در اکیپ خودش مینشیند و همانطور که پوست هندوانه به هری و هرماینی و رون پرتاب میکند برای دوستانش ماجراهای شبهای یلدای قبلی اش را با آب و تاب و اغراق تعریف میکند ولی جنابعالی لباس سبز و قرمز نمیپوشد چون میداند ابهتش دود میشود و میرود هوا (زارت عجب چیزی شد)
😂
😂😂
بلع:)
چه باحاااال😅💚
تا یلدا مونده ولی به هرحال، یلداتون مبارک پاترهد، مالفوی هد و همه چی هد های عزیز🍉🍉🍉
مرسییی
یلدای تو هم مبارک 😊
ممنون😘😘
بقیشون چی؟
بقیش رو پارت بعد
بشدت منطقی بود😂
عه توهم مثل من PvZ بازی میکنی؟😃
از سالیان دور
😁